مینی شعر (۴۸۱)
شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. مردم با خیال زندگی میکنند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار میدهد شعر است، پس این واقعیت که نقش روزمره کننده را ایفا میکند و شعر، حقیقتی است که اگر نمیشود سراینده آن بود، میتوان دست کم خواننده آن شد و از روزمرگی رهید.
برترین ها - گردآوری و طراحی از بهنام رائین: شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. مردم با خیال زندگی می کنند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار می دهد شعر است، پس این واقعیت که نقش روزمره کننده را ایفا می کند و شعر، حقیقتی است که اگر نمی شود سراینده آن بود، می توان دست کم خواننده آن شد و از روزمرگی رهید.
شعر در کوتاه ترین و موجزترین و خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینی واژه هایی آشنا، ما را با معنایی درگیر می کند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود.
بی قرارت چو شدم رفتی و یار من نشدی
(محمدرضا شفیعی کدکنی)
میبارد از ادای نگاه نهانیت
(وحشی بافقی)
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
(شهریار)
رخسار من اینجا و تو بر گل نگری
(مولانا)
(میثم بشیری)
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم
(فاضل نظری)
(سعدی)
مثل قبری که به آن هیچ کسی سر نزده
(میثم رفیعی)
(وحشی بافقی)
(سعدی)
(غلامرضا طریقی)
(محمدعلی بهمنی)
دل تنگ و دست تنگ و جهان تنگ و کار تنگ
از چهار سو گرفته مرا روزگار تنگ
(بیدل نیشابوری)
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما
(صائب تبریزی)
(حافظ)
نظر کاربران
مثل همیشه زیبا.
مجال بوسه به لب های خویشتن بدهیم
که این بلیغ ترین مبحث شناسایی است
حسین منزوی
ای کاش دو تا جای کلید این در داشت
یک چشم برای دیدنت کافی نیست
مهدی مردانی
شبی که می گذرد با تو بی کران خوش تر
حسین منزوی
خودت شاید نمی دانی چه کردی با دلم اما
دل یک آدم سرسخت را بردی خدا قوت
سید تقی سیدی
فوق العاده بود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
باغ و بهار من تویی دار و ندارمن تویی
بی تو به سرنمیشود
ابن رومن در مداحی های اقای حنیف طاهری دیدم شاعرس فکر می کنم سعدی باشه
خیلی کم میذارید مینی شعررو لطفا بیشتربذارید
اخریش عالی بود
دل وجانم به تومشغول ونظردرچپ وراست
تاندانندحریفان که تومنظورمنی
سعدی
پاسخ ها
شبیه رونالدینیو عمل میکرده
من تماشای تومیکردم وغافل بودم
کزتماشای توخلقی به تماشای منند
مجال من همین باشد که پنهان مهر او ورزم
وصال و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد .....
ای داد بی داد
دریغا روزگاری دلشاد بودیم و کس نمی داند
این تلخی چهره به خلق و خوی برنمی گردد
فرشاد رستمی
لطفا
"بیمار خنده های توام بیشتر بخند...".
سپاس
عالی ممنون
خواهشا
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
انجا که باید دل به دریا زد همین جاست...
از حسین منزوی
برگرد تا به تنهایی خیانت کنیم..
نویسنده ناشناس
(من بی تو در غریب ترین شهر عالمم)
بی من تودر کجای جهانی که نیستی
...درستش اینه