هنر ظریف نقاشی روی تار عنکبوت
چه کسی فکرش را میکند که رشتههای ابریشمی و ریز و ظریف تار عنکبوت میتواند به شکل بومی بافته شود که بتواند ضربات قلم موی یک هنرمند را تحمل کند؟
نقاشیهای تار عنکبوتی روی پارچههایی از جنس تار عنکبوت یا ابریشم کاترپیلارها کشیده میشوند. تارهای عنکبوت از طبیعت جمع شده و انشعابهای اضافی، بخشهای حشرات و فضولات عنکبوت که در آن گیر کرده، با احتیاط جدا میشود. بعد از اینکه تار با دقت پاکسازی شد، به شکل یک بوم نازک بافته میشود. روی این بوم پوششی از شیر رقیق شده اعمال میشود تا مقاومتش بیشتر شود. این بوم حالا آماده نقاشی است، اما هنوز بسیار آسیب پذیر است. حتی یک ضربه آرام انگشت میتواند نقاشیهای تار عنکبوتی را کاملا نابود کند. البته هرچه این بومها آسیب پذیرتر بودند، ارزشمندتر بودند.
به سختی میتوان توضیح داد که چرا راهبان چنین راه سختی را برای ایجاد چیزی پیش می گرفتند که حتی نسبت به یک لمس آرام اینقدر آسیب پذیر است. شاید با ساخت دشوارترین بومهای قابل تصور، به دنبال نشان دادن از خودگذشتگی معنوی و صبر و بردباری خود بودند.
هنرمندان از انواع آبرنگهای مات برای کشیدن این نقاشیها استفاده میکردند. اما پیش زمینه نقاشیها معمولا رنگ نشده رها میشد، بنابراین وقتی آنها را مقابل نور میگرفتید، به نظر میرسید شخصیتهای نقاشی در غباری کدر معلق هستند. ماهرترین هنرمندان میتوانستند حتی با وارد آوردن مقدار مناسبی فشار به بوم برجسته کاری کنند.
اولین نقاشیهای تار عنکبوتی تصاویر قدیسها بودند و در پنجره کلیساها و صومعهها آویزان میشدند. هرچه این تکنیک رایجتر شد، نقاشیهای تارعنکبوتی در خانهها و بازارها هم مشاهده شدند. هنرمندی به نام فرانز آنتربرگر (۱۸۳۸-۱۹۰۲) سایر هنرمندان محلی اینسبروک را برای تولید پرترههای تارعنکبوتی استخدام کرد و سپس آثار آنها را به گردشگران میفروخت. این نقاشیها به انگلستان، آمریکای شمالی و آلمان صادر میشدند. به مرور زمان موضوع این نقاشیها متنوعتر شد. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم هنرمندان تارعنکبوتی اینسبروک، مناظر و صحنههایی از جنگهای استقلال و دهقانان محلی را نقاشی میکردند.
امروزه هیچ هنرمند تارعنکبوتی در دنیا وجود ندارد. آخرین هنرمند تارعنکبوتی ماهر اهل تنسی آمریکا بود که در سال ۱۹۵۶ درگذشت. آنه برادشاو کلاپتون این هنر را در اواخر دهه ۱۸۹۰ کشف کرد بعد از اینکه در ۱۱ سالگی در یک مجله درباره آن خواند. او شروع به تمرین کرد و در نهایت به اسرار این هنر دست یافت. آنه طی چند دهه یاد گرفت گونههایی از عنکبوت را شناسایی کند که محکمترین تار را تولید میکنند. همچنین او ترکیب نقاشی خاص خودش را ایجاد کرد که میتوانست در برابر خم شدن، شکافتن و کشیده شدن دوام بیاورد. او نقاشی خود را با استفاده از ذره بین و قلم موی تک مو به صورت نقاط میکروسکوپی میکشید و به زحمت شکاف بین تک تک رشتههای تار را پر میکرد. حتی کوچکترین اثر هنری او هم شامل هزاران نقطه میشد و چند هفته طول میکشید. متاسفانه بیشتر نقاشیهای آنه گم یا نابود شده اند. برخی از آنها بعد از مرگش به موزه ملی تاریخ آمریکا در واشنگتن دی سی اهدا شدند و بقیه را میتوان در خانه قدیمی او در آلاباما دید.
نظر کاربران
خوش به حال اونایی که استعداد نقاشی کشیدن دارن منم خیلی دوست دارم بتونم ولی چیزی جز چشم چشم دو ابرو بلد نیستم بکشم:-)
عجب حوصله ای!
وای جای تعجب داره .بی نظیره
بی نظیرا من که باورم نمیشه ...
خوش به حال اونایی که ای هنر های زیبا رو دارن