کودک پنجسالهای در پی بازیگوشی کودکانه، منزلی را به آتش کشید و خسارتهای زیادی به بار آورد. (به نقل از روزنامه خراسان).
بعد از انتشار این خبر، محمود احمدینژاد سریعا به مشهد رفت و با کودک مشهدی دیدار کرد:
محمود: پسرم اسم تو چیست؟ کودک: اده... بود و... دده... من احمد محمودینژادم.
محمود: آفرین... پسری که در پنجسالگی بتواند یک خانه کامل را آتش بزند، طوری که کاملا تبدیل به خاکستر بشود معلوم است که میتواند استاندار و بعد شهردار و بعد رئیسجمهور بشود... آفرین... خود من وقتی بچه بودم کشاورز بودیم و یک آلونک را آتش زدم... تو خیلی شبیه من هستی پسرکم... در نتیجه من از امروز تو را محمود احمدینژاد دوم مینامم. ستارهبینها و منجمها پیشبینی کرده بودند که در سال ٩٦ (که ٩٦ حالتی است که کسی با کسی شوخی ندارد) کودکی به دنیا خواهد آمد که عینهو خود من است و آینده درخشانی خواهد داشت. با این خانهای که تو آتش زدی معلوم است آیندهات روشن است.
محمود: خب بگو ببینم میخواهی در آینده چهکاره بشوی؟
کودک: اده... بودو... دده... من میخوام وقتی بزرگ شدم رئیسجمهور شم... .
محمود: نه فرزندم... با این آتشی که تو سوزاندی، حتما در آینده میتوانی قلب خیلیها را بسوزانی... پس حیف است رئیسجمهور بشوی... واقعا رئیسجمهور محدود است... تو باید به همه مردم جهان خدمت کنی و برای اینکه خدمت همه مردم جهان برسی یا باید رئیسجمهور آمریکا بشوی یا رئیس سازمان ملل یا رئیس خورشید بشوی و زیرش را زیاد کنی تا همه بپزند... .
کودک: ولی آمریکا که رئیسجمهور به این ماهی دارد مثل ترامپ و زده دهان همه را بسته...
محمود: نه فرزندم... دونالد ترامپ را کاملا از من کپی کردند... اینها رحم ندارند... اول منشور کوروش را از ایران دزدیدند و حقوق بشر را کوبیدند توی سر ما... حالا هم ستینگ مرا کپی کردند و ترامپ را دقیقا از روی من زدند و حالا میکوبند توی سر ما... ولی تو اورجینالی فرزندم... تو محمود جونیور اورجینال هستی... .
الان در پاییزیم و اشک ما درآمده... در نتیجه درحالیکه فصل زمستان به سرزمین ما نزدیک میشود، محمود و محمود دوم به سمت نامعلومی حرکت میکنند. آیا آنها با برف سال آینده بازمیگردند؟ ما نمیدانیم... (کات).
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خیلی لوس ومسخره بود