ماجراي رقابتهاي انتخاباتي بين اصولگراها و اصلاحطلبها خيلي شبيه به رقابت من با يكي از دوستام توي بازي فيفاست! اين دوستي كه خدمتتون عرض ميكنم، چيزي حدود دومتر قد داره و ۱۷۰ كيلو وزن! ضرب دستشم يجوريه كه اگه يكي بزنه زير گوش من، عين اون....
ماجراي رقابتهاي انتخاباتي بين اصولگراها و اصلاحطلبها خيلي شبيه به رقابت من با يكي از دوستام توي بازي فيفاست! اين دوستي كه خدمتتون عرض ميكنم، چيزي حدود دومتر قد داره و ۱۷۰ كيلو وزن! ضرب دستشم يجوريه كه اگه يكي بزنه زير گوش من، عين اون فرفرهاي كه لئوناردو ديكاپريو آخر فيلم اينسپشن كريستوفرنولان چرخوند، معلوم نيست تا كي دور خودم خواهم چرخيد! يه ويژگي ديگه اين رفيقم اينه كه ظرفيتش در پذيرش شكست از ظرفيت يغما گلرويي در پذيرش كامنت انتقادي هم كمتره! حالا در نظر بگيريد من با اين آدم فيفا بازي ميكنم؛ در اين شرايط، كُريخوني و كلكل كه هيچي اصلا، بايد با ترس و لرز و سلام و صلوات بهش گل بزنم.
دست آخرم اگه اون بازي رو ببره كه خب طبيعتا به حقش رسيده و من نهايتا اعتراضي كه ميتونم بكنم اينه كه از فرط ناراحتي دسته ۲۰۰ هزارتومني پلي استيشنمو روي زمين بكوبم. اما اگه من بازي رو ببرم، كمترين اعتراضي كه اين رفيقمون ميكنه اينه كه از فرط حرص و عصبانيت، دسته ۲۰۰ هزار تومني پلي استيشنمو از عرض ميكنه توي حلق من! حالا شما این مثالی که زدم رو خودتون مصادیقش رو دربین جریانهای سیاسی کشور پیدا کنین تا اوضاع بیاد دستتون! اصلا چرا راه دور بريم؟ شما براي اينكه متوجه تفاوتهاي بنيادين اصولگرايي و اصلاحطلبي بشين، كافيه كه دو هفته توي يكي از روزنامههاي هركدومشون فعاليت كنين و قلم بزنيد.
توي روزنامههاي اصلاحطلب بايد مواظب تكتك كلماتي كه مينويسين باشين، اينكه ميگم تك تك كلمات، يعني دقيقا تك تكشون! اينجوري بگم كه شما با نوشتن يه متن ۴۵۰ كلمهاي در واقع ۴۵۰ تا مشكل بالقوه براي خودتون ايجاد كرديد كه لازمه تبديل شدنشون از حالت بالقوه به بالفعل، يه مقاله از طرف روزنامههاي طرف مقابله! مثلا شما يه متن كاملا غيرسياسي توي اعتماد در مورد«نحوه تشكيل خانواده پنگوئنهاي ساكن در قطب شمال» مينويسيد و توي متنتون از فعل «نيست» زياد استفاده ميكنید، حالا كافيه كه يك بزرگواري توي يه روزنامه اصولگرا اين متن رو بخونه و باهاش حال نكنه و برداره يه سرمقاله درموردش كار كنه با اين عنوان كه «استفاده بيش از حد مدعيان اصلاحات و دلباختگان فرهنگ غرب از فعل «نيست» در متون به ظاهر غيرسياسيشان، چه هدفي بهجز سياهنمايي با بزرگنمايي درمورد كمبودها و كاستيهاي موجود در كشور دارد؟ در كشور ما مگر چقدر «نيست» وجود دارد؟ اينجا همه چيز هست، خيلي خوبش هم هست.»
ارسال نظر