۵۸۵۷۸۴
۵۰۱۳
۵۰۱۳
پ

طنز؛ بخش سوم: «مختصر» یا «کوتاه»؟

در دو بخش پیشین خواندیم که دهخدا از شاگردها خواست تا هر کدام روزنامه‌دیواری‌ای آماده کرده و برای آن نامی برگزینند، سپس آن‌ها را پای تخته فرا خواند تا از روزنامه‌دیواری‌شان بگویند و نمره بگیرند.

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

آنچه گذشت:

در دو بخش پیشین خواندیم که دهخدا از شاگردها خواست تا هر کدام روزنامه‌دیواری‌ای آماده کرده و برای آن نامی برگزینند، سپس آن‌ها را پای تخته فرا خواند تا از روزنامه‌دیواری‌شان بگویند و نمره بگیرند. و اما ادامه ماجرا:

دهخدا یقه پیراهنش را صاف کرد، موهای آشفته‌اش را شانه زد و همان‌طور که بازویش را می‌مالید نشست پشت میز و به ده‌نمکی گفت: «دیگه نبینم که کلاس منو به هم بریزیا!» ده‌نمکی ادای دهخدا را درآورد و سپس گفت: «من خودم روزنامه‌دیواری داشتم اما دیدم خیلی بی‌کلاسه برای همین زدم توی کار فیلمبرداری با گوشی! الانم دارم فیلم فخر و فُحش‌ها رو می‌سازم تا چشمتون در بیاد!»

پناهی آه کشید و چشم دوخت به دهخدا. دهخدا پرسید: «نوبت کی بود؟» مهاجری گفت: «ما!» دهخدا پرسید: «نام روزنامه‌دیواریت چیه؟» تا مهاجری خواست حرفی بزند مطهری سرفه‌ای ساختگی کرد، سپس سوی دهخدا رفت و در گوشش حرفی زد. دهخدا کمی سرخ و سفید شد و نگاهش را از مهاجری برداشت و به بختیاری گفت: «شما بگو!» مهاجری اعتراض کرد و گفت: «نوبت ما بود!» دهخدا گفت: «شما روزنامه‌دیواریت رو بذار روی میز، من خودم پس از کلاس باهات حرف می‌زنم!» این را گفت و به بختیاری اشاره کرد تا حرف بزند.
بختیاری گفت:«ما نام دنیای اختلاس رو انتخاب کردیم و تمرکزمون روی اقتصاد مدرسه و رابطه اقتصاد با اختلاسه» دهخدا سر تکان داد و پرسید: «حالا دستاوردی هم داشتین در این‌باره؟» بختیاری گفت:«دستاورد داشتیم ولی به دستاوردمون دستبرد زدن، الان فقط چند تا نام مختصر از اساتید اختلاس داریم مثل ب.ز و م.خ و س.م و اینا!» دهخدا گفت: «به‌جای مختصر بگو کوتاه یا فشرده!» مظفری خندید و گفت: «ول کنید اینا رو! نوبت منه» دهخدا گفت: «شما چرا خوشحالی؟» مظفری با خنده گفت: «وقتی بتونی با هزینه‌ای مختصر هی طنز و متن و اینا توی روزنامه‌دیواریت بذاری خوشحالی هم داره دیگه، مثلا من همین روزنامه دیواری‌مون که اسمش مهتابِ‌مُزد است رو همینجوری درآوردم!» دهخدا گفت: «مختصر به معنی کم نیست بلکه به معنی کوتاه و فشرده‌‌ست. نباید هی همینجوری در جمله‌ها ازش بهره ببرین» ناگهان بذرپاش فریاد زد: «خبرت!» دهخدا اخم کرد و گفت: «با ادب باش پسرم» بذرپاش گفت: «من با ادبم.
فقط خواستم جلب توجه کنم تا به روزنامه دیواری ما هم توجه کنی!» دهخدا پرسید: «نام روزنامه دیواری شما چیه؟» بذرپاش با غرور گفت: «خبر فلانت امروز! که مختصرش میشه خفا!» دهخدا با کلافگی گفت: «به جای مختصر بگو کوتاه!» زیباکلام از بذرپاش پرسید: «خط قرمزهای شما توی روزنامه‌تون چیه؟» بذرپاش گفت: «ما خط و خوط نداریم، تلاش‌مون اینه که قُبح فحش رو توی مدرسه بشکنیم!» گنجی گفت: «منم توی روزنامه جوال می‌خوام همین کارو کنم! می‌خوام بدون اینکه به خودم سوزن بزنم هی توی تن همه جوالدوز فرو کنم!» این را گفت و جوالدوزش را برداشت و افتاد به جان دهخدا. دهخدا همان‌طور که آخ و اوخ می‌کرد از جوان خواست تا کمکش کند. جوان با بی‌حوصلگی گفت: «بریم بیایم» و باز هم رفتند تا بیایند...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج