۵۸۰۶۵۰
۱ نظر
۵۰۱۳
۱ نظر
۵۰۱۳
پ

طنز؛ «جدید» یا «تازه» و «نوین»؟

دهخدا زیپ گرمکن‌اش را بالا کشید و گفت: «جان هر کسی که دوست دارین این بار درست یارکشی کنید تا بتونید کمی ورزش کنید» روحانی سینه ستبر کرد و گفت: «اگر من باز هم سرگروه شوم فلک را سقف بگشایم و طرحی جدید در اندازم» دهخدا ابرو در هم کشید و....

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا زیپ گرمکن‌اش را بالا کشید و گفت: «جان هر کسی که دوست دارین این بار درست یارکشی کنید تا بتونید کمی ورزش کنید» روحانی سینه ستبر کرد و گفت: «اگر من باز هم سرگروه شوم فلک را سقف بگشایم و طرحی جدید در اندازم» دهخدا ابرو در هم کشید و گفت: «به جای جدید بگو نو» روحانی گفت: «اگر من سرگروه شوم خونی جدید در رگ‌های تیمم به جریان خواهم انداخت» دهخدا پوف کرد و گفت: «اینجا به جای جدید بگو تازه»

روحانی گفت: «ما این بار با تاکتیک‌هایی جدید بازی خواهیم کرد» دهخدا نوک بینی‌اش را خاراند و گفت: «اینجا به جای جدید بهتره از نوین بهره ببری» جدیدی سرش خاراند و گفت: «یعنی فامیلی ما این‌قدر لایه‌ها و صیغه‌های مختلف داره و خودمون خبر نداشتیم؟» چمران بر آشفت و گفت: «باز جدیدی بحث صیغه رو کشید وسط» عارف گفت: « خیلی خوبه که از اینجور بحث‌های هدفمند در کلاس داشته باشیم» هاشمی‌طبا پوزخند زد و گفت: «سرانجام یه موضوعی پیدا شد تا آقای عارف نطق‌شون باز بشه» روحانی گفت: «یک تیمی من بسازم، چل ستون چل پنجره» دهخدا نگاهی به ساعتش انداخت و با کلافگی گفت: «آقاجان زودتر یارکشی کن دیگه» سپس روحانی یار کشید.
حجاریان با کلافگی گفت: «اینا که همون تیم قبلی هستن!» روحانی گفت: «نه بابا، سه چهارتاشون جدیدن» دهخدا گفت: «به جای جدید بگو تازه» حضرتی با دلخوری گفت: «اینا کجاشون تازه‌اس؟ خیلی هم پیرن» نعمت‌زاده با بغض پرسید: «تیمم و تیمم این بود تیمت؟» دهخدا به روحانی گفت: «خب راست میگن دیگه، تیم شما که نزدیک به همون تیم پیشینه؟» روحانی گفت: «نخیر. یدونه شریعتمداری هم تازه آوردیم!» میرسلیم به دهخدا نیشخند زد و پرسید: «اینو چی میگی؟» دهخدا با شگفتی نگاهی به شریعتمداری انداخت و پرسید: «شما رفتی توی تیم‌ روحانی؟»

شریعتمداری لبش را گاز گرفت و گفت: «خدا به دور. بر اساس صدها سند غیر قابل انکار آب ما و روحانی در یک جو نمیره» دهخدا با کلافگی پرسید: «مگه بازم توی این مدرسه شریعتمداری داریم؟» یک شریعتمداری تپل از گوشه حیاط دست بلند کرد و گفت: «ما» آخوندی میکروفون مدرسه را برداشت و پرت کرد پشت دیوار. دهخدا فریاد زد: «چرا میکروفونو پرت کردی؟» جهانگیری گفت: «دست خودش نیست، به میکروفون حساسیت داره» روحانی گفت: «اینم از تغییر، دیگه چی میخواین؟» دهخدا خواست حرفی بزند اما تا دهان گشود کسی از پشت دیوار مدرسه فریاد زد: «گوشت گران شد، پراید گران شد، آهن گران شد و ...» دهخدا نفسی عمیق کشید و با چشمانی افسرده به افق‌های دور خیره شد و به فهرست خریدی که توی جیبش بود و موج تازه‌ تورم فکر کرد و هی تند و تند آه کشید.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    خیلی خوب بود دمت گرم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج