طنز؛ لالایی کن نماینده من
عباس جدیدی در جدیدترین مصاحبه خود گفت: اهل شعر و ادبم. حتما منظور وی از «اهل» چیزی بودن، این است که با مشاهیر آن حوزه عکس دارد که این قدر اهل همه چیز هست. یعنی از کشتی و فوتبال و اسکی روی آب بگیر تا مدیریت شهری و درمان بیماریهای لاعلاج و چینش استراتژی جنگهای نامنظم، عباس جدیدی در همه موارد دستی دارد.
عباس جدیدی در جدیدترین مصاحبه خود گفت: اهل شعر و ادبم. حتما منظور وی از «اهل» چیزی بودن، این است که با مشاهیر آن حوزه عکس دارد که این قدر اهل همه چیز هست. یعنی از کشتی و فوتبال و اسکی روی آب بگیر تا مدیریت شهری و درمان بیماریهای لاعلاج و چینش استراتژی جنگهای نامنظم، عباس جدیدی در همه موارد دستی دارد. در زمینه شعر و ادب هم احتمالا با محمدعلی بهمنی، محمود دولت آبادی، نیما یوشیج، ابن وطواط، خواجه نصیرالدین طوسی و حافظ و فردوسی عکس سلفی دارد و در نتیجه خود را اهل شعر و ادب میداند. وگرنه مسیر زندگی او به شکل زیر تغییر میکرد:
* عباس جدیدی در وزن ۹۶ کیلوگرم به مصاف حریف چغر و بدبدن روس میرود. همینطور که در سرشاخ کار را دنبال میکنند، حریف روس زیر لب به کری خوانی مشغول میشود و میگوید: «دروسنوژ گرانستیپاژ سروسک آنژی ماخاچ قلعه!» عباس جدیدی لحظهای دست نگه میدارد و به حریف خیره میشود و ناگهان فریاد بر میآورد: «چنانت بکوبم به گرز گران، که پولاد کوبند آهنگران» و اضافه میکند: «شعری از خودم با تشکر ویژه از مشاورههای شبانه روزی ابوالقاسم عزیز» و گرز گران را بر سر حریف روس میکوبد!
* جلسه شورای شهر در حال برگزاری است و عباس جدیدی دارد صندلی شیبانی را آرام تکان میدهد و یکی از سرودههای جدیدش به اسم «لالایی کن نماینده من» را برای او میخواند. ناگهان چمران او را از حال خود در میآورد و میپرسد: «آقای جدیدی شما نظرتون چیه؟ باید برای مشکل ترافیک تهران چی کار کنیم؟» جدیدی قطره اشکی را از گوشه چشم خودش پاک میکند و قطعهای از یک سروده دیگرش را میخواند: «تهران من از تو هیچ نخواهم، جز تکه پارههای گریبانم». علیرضا دبیر پوزخند میزند و میگوید: «حالا ما به روت نمیاریم که تیشرت پوشیدی زیر کت، خودت باید تابلو کنی؟ تی شرت تنته، کدوم گریبان؟» جدیدی آرام به سمت او برمیگردد، سپس با یک زیرگیری زیبا دبیر را به خاک میبرد، يقه اش را جر ميدهد و میگوید: «این گریبان! فهمیدی حالا؟» دبیر مشتی به صورت او میزند و جدیدی بیهوش میشود.
* جلسه اصولگرایان برای ارائه لیست شورای شهر در حال برگزاری است. اسم عباس جدیدی به عنوان نفر بیست و یکم خوانده میشود. جدیدی ابتدا سعی میکند با شوخی و «من که عکس میگیرم باهات، بذارم برم؟» فضا را عوض کند، ولی کم کم متوجه میشود که قضیه جدی است و میپرد بالای صندلی و شروع به خواندن اشعار حماسی میکند. اعضای جلسه به هم نگاه میکنند و اسم او را با نفر سی و پنجم جابهجا میکنند.
ارسال نظر