طنز؛ تشکیل دولت سایه در آفتاب
سنگ پای قزوین، در اولین نشست خبری خود پس از قرنها سکوت، گفت: «راستش من میخواستم به روال قرنهای قبل، همچنان زبان در کام بگیرم و سکوت پیشه کنم، اما متاسفانه کسانی که از ۴۰ سال قبل با اختلاف آرا بسیار....
سنگ پای قزوین، در اولین نشست خبری خود پس از قرنها سکوت، گفت: «راستش من میخواستم به روال قرنهای قبل، همچنان زبان در کام بگیرم و سکوت پیشه کنم، اما متاسفانه کسانی که از ۴۰ سال قبل با اختلاف آرا بسیار زیاد، انتخابات مختلف را به رقیب واگذار میکنند، فردای هر انتخابات طوری در روزنامههایشان مقاله مینویسند و در مصاحبههایشان حرف میزنند که مو بر تنِ متخلخل و آذرینِ بنده، سیخ میشود! اینجانب، عرض خاصی ندارم و فقط خواستم بگويم لطفا در ضربالمثلهایتان دیگر از بنده بهعنوان سمبل «رو»، استفاده نکنید... . ما همون کف پای شما رو توی حمام بسابیم، اعصابمون راحتتره!».
دکتر احمدینژاد در گفتوگو با یک روزنامه اسپانیایی، اعلام کرد برنامهای برای مدیریت کشور، قاره آسیا، سایر قارهها و کره زمین ندارد. خبرنگار این روزنامه خیلی خارجی، بعد از شنیدن این حرف، ناگهان از ذوقش، زبان باز کرد و شروع کرد مثل بلبل، فارسی حرف زدن و از دکتر پرسید: «جون من راست میگی آقای احمدینژاد؟ یعنی دیگه واقعا بیخیال شدی؟» و ایشان با لبخند معروفش که لبخند ژوکوند را از بیخ خشک کرده، گفت: «بله... در حال حاضر بنده به کمتر از مدیریت کهکشانی رضایت نمیدم... اگر مدیریت کهکشان راه شیری و منظومه شمسی دست بنده باشه، قول میدم چاله چولههای ماه رو پر کنم، مشتری رو برای اولینبار، فروشنده و صاحب مغازه کنم، مریخ رو که از شدت قرمزی شبیه گوجه فرنگیه، ارزون در اختیار مردم قرار بدم که هر وقت گوجه گرون شد، با مریخ املت درست کنن... برای عطارد هم یه عطاری مهر تاسیس میکنم و ناهید هم میتونه با تولد یه سیاره کوچولو، مرخصی با حقوق بگیره و بره بشینه خونه، سیارکش رو بزرگ کنه! به نپتون هم همزمان مجوز تاسیس کارخانههای چای کیسهای و تولید نپتون دستی میدم با وام کم بهره! جون مشایی، برنامه کهکشانی از این مدونتر دیده بودی تا حالا؟».
یکی از چهرههای محافظه کار معروف که از شکستهای پیاپی در انتخابات مختلف گلهمند بود از فرهنگستان زبان و ادب فارسی درخواست کرد به جای این که بیاید برای لغاتی مثل پیتزا و نوتلابار معادلسازی کند، برای برخی از این معاهدات بینالمللی که اسامی سخت و بغرنجی دارند، معادلهای ساده فارسی پیدا کند! ایشان در ادامه به خبرنگار ما گفت: «مثلا همین آمبودزمان! این اسمه؟ این بیشتر شبیه یه جور تشویق بچههای کوچیک برای بوس دادن به عموهاشونه! آیا ما باید اجازه بدیم خارجیها با این اسامی عجیبی که روی معاهداتشون میذارن، با رای آوردن ما بازی کنن؟ اگه همون روز اول فرهنگستان اومده بود و گفته بود مثلا بهجای این واژه غریب و نامانوس، بگیم : امدادِ مظالم! الان سبد آرای ما، اندازه سبد خرید چرخدار فروشگاههای شهروند بود؟!».
دولت سایه در آفتاب تشکیل شد! به گزارش خبرنگار ما، اعضای دولت سایه که در آفتاب تشکیل جلسه داده بودند، با این سوال خبرنگاران روبهرو شدند که: «کمی آن طرفتر از جایی که شما جلسه تکیل دادید سایه است، چرا به آن مکان نمیروید؟» یکی از اعضای دولت سایه با بیتفاوتی جواب داد: «شما مثل اینکه خیلی اهل ادب و فرهنگ نیستی... وگرنه حتما این ضربالمثل قدیمی رو شنیده بودی که میگه: دولت نرو به سایه، سایه خودش میایه!».
ارسال نظر