طنز؛ مناظره
مرتضی حیدری، مجری: خب من گردونه رو میچرخونم و قرعهکشی میکنم. ببینم چیرو از کی بپرسم. بله! از... آقای رئیسی! (تشویق حضار) آقای رئیسی شما بفرمایید چه برنامهای برای ترویج اخلاق پهلوانی در زورخانههای شهرستان نورآباد ممسنی دارید؟
مرتضی حیدری، مجری: خب من گردونه رو میچرخونم و قرعهکشی میکنم. ببینم چیرو از کی بپرسم. بله! از... آقای رئیسی! (تشویق حضار) آقای رئیسی شما بفرمایید چه برنامهای برای ترویج اخلاق پهلوانی در زورخانههای شهرستان نورآباد ممسنی دارید؟
رئیسی: عرض شود که اخلاق پهلوانی خیلی چیز خوب و لازمی است که نهتنها در ممسنی بلکه درهمه کشور باید وجود داشته باشد. جوان ما امروز آماده است ازدواج کند. اما نمیتواند. چرا؟ چون زورش نمیرسد. پس ما باید تلاش کنیم بهخصوص ٥-٦ دهک آخر را بفرستیم زورخانه تا متخلق به اخلاق پهلوانی شوند...
مجری: وقتتون تموم شد. سوال بعد از آقای میرسلیم. حالا قرعهکشی برای سوال.... خب. شما بفرمایید چه برنامهای برای نشستن درحاشیه شهرها دارید؟
میرسلیم: اصلا شما خودت چه برنامهای داری؟ شما اشاره نکردی که چه کسی و چگونه میخواهد درحاشیه شهرها بنشیند. شما باید پاسخ بدهی که چرا اینقدر حاشیه بر متن غلبه کرده. صبر کن ببینم! اصلا شما گردونه رو خوب چرخوندی؟ این چه سوالی بود برای من درآوردی؟!
مجری: بله. من خودم قرعهکش حرفهایام. الان چند دوره مناظره هست که دارم قرعهکشی میکنم. شما خیالت راحت! اصلا بذار بریم سراغ بعدی. خب. آقای قالیباف دراومد. آقای قالیباف! شما کلا چه برنامهای دارید؟
قالیباف: (با صدای بلند) چی میگی حیدری؟! برنامه رو ولش کن. یه سوالی دارم. من چندبار حساب کردم ٩٧درصد بدبخت بودن، ٣درصد زالو. چندبار دیگه حساب کردم ٩٥ به ٥ شد. دیگه دارم دیوونه میشم. آخرش نفهمیدم این زالوها ٣درصد هستند یا ٥درصد!
(عطسه آقای جهانگیری)
قالیباف: دیدین! همگی شاهد بودین؟ وسط صحبتهای من عطسه میکنن که دیگه صحبت نکنم. اینها اصلا نمیذارن مخالفشون حرف بزنه. چرا؟ چون خودشون جزو همون چنددرصد هستن.
مجری: خب حالا که چیزی نشده. صلوات بفرستید. آقای جهانگیری! خب شما هم دو دقیقه عطسه نکنی، مگه چی میشه؟!
قالیباف: بله عرض میکردم.
مجری: وقت شما تمام شد.
قالیباف: یعنی چی؟! این وقت رو که نباید برای من حساب میکردین!
مجری: بالاخره وقت گذشته دیگه. حالا اشکال نداره. قرعهکشی میکنیم. عدد یک رو میخوای یا دو؟
قالیباف: دو!
مجری: یک، «وقت داری» بود؛ دو، «وقت نداری». خودت انتخاب کردی دیگه! پس وقتت تموم شد. اجازه بدید نفر بعد رو قرعهکشی کنم. آقای هاشمیطبا. نظر شما درمورد اندازه دولت چیست؟
هاشمیطبا: ببینید باید واقعیت رو به شما بگم. اصولا دولت هیچ کاری نمیتونه انجام بده. الکی بار اضافی هم روی دوش دولت نذارین که کمرش میشکنه. والسلام!
مجری: وقت تمام شد. حالا قرعهکشی میکنیم دوباره...
جهانگیری: صبر کن! قرعه نمیخواد. من و رئیس این حرفها رو نداریم. چند تا فایل اکسل آوردم همش آمار و ارقامه.
مجری: پس برای همین آقای روحانی از اول مناظره تا حالا سرش رو گذاشته روی میز خوابیده! چون خیالش راحت بوده که شما آمارها رو میخونی.
جهانگیری: آره دیگه رئیس خسته بود. بهش گفتم فعلا که از برنامه خبری نیست. همون عددها رو از روی اکسل بخونیم کل وقتمون پر میشه که هیچ؛ وقت کم هم میاریم. تو هم راحت بگیر بخواب!
قالیباف: حالا یک لحظه رئیست رو بیدار کن این پرینت رو بهش نشون بده.
روحانی: (تازه از خواب بیدار شده با چشمان پفکرده) اسحاق این پرینت رو بگیر بده به من ببینم چی روش نوشته ...
مجری: اصلا وقت آقای جهانگیری و روحانی هم تمام شد. دیگه هیچکس حرف نزنه. من هم از بس قرعه انداختم، خسته شدم. بریم تا هفته بعد. همگی با هم «بریم؛ بیایم»!
ارسال نظر