طنز؛ روزگار بدجور غریبیاست نازنین
امروز میخواهیم به کسانی که مدعی چرخش قدرت در دموکراسی غربی هستند سیلی محکمی بزنیم تا چشم باز کرده و ببینند اگر آنها چرخه قدرت دارند، چرخه قدرت ما یک چیزی در حد وایکینگ شهربازی است و یک جوری دور میزند که....
امروز میخواهیم به کسانی که مدعی چرخش قدرت در دموکراسی غربی هستند سیلی محکمی بزنیم تا چشم باز کرده و ببینند اگر آنها چرخه قدرت دارند، چرخه قدرت ما یک چیزی در حد وایکینگ شهربازی است و یک جوری دور میزند که شاعر میفرماد: «مردی نبود لاف زدن از چرخش/ گر در چرخ و فلک ما تگری نزنی مردی!» در همین راستا باخبر شدیم چند روز قبل یکی از داوطلبان شرکت در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری برای استخدام به یکی از ادارات دولتی رفته که ما آنچه در این مصاحبه استخدامی گذشته را برایتان تعریف میکنیم.
کارگزینی: خوش آمدید. بفرمایید بنشینید. چقدر هم چهرهتون آشناس! (رزومه و متقاضی را ورانداز میکند) خب از نظر ظاهری که کاملا مناسب هستید. بفرمایید تحصیلاتتون چیه؟
متقاضی: بنده دکترا دارم. ولی خودمون هم دانشگاه زدیم. مدرک میدیم. از همین مدرکا برای خانواده هم بردم. ببر، اگه سایزش نخورد یا لو رفت بیار من همینجام.
کارگزینی: بسیار خوب. به زبانهای خارجی هم مسلط هستید؟
متقاضی: یس یس! استعدادم خوبه در وان دقیقه یاد میگیرم.
کارگزینی: بسیار نیکو. سوابق اجرایی چی دارید؟
متقاضی: بله، بنده استاندار اردبیل بودم.
کارگزینی: آفرین!
متقاضی: دبیرکل جنبش عدم تعهد بودم.
کارگزینی: احسنت!
متقاضی: شهردار تهران هم بودم.
کارگزینی: مرحبا! اوه یه!
متقاضی میایستد و با افتخار میگوید: دَتز می. پیس اند لاو. بنده هشت سال هم رییسجمهور بودم...
کارمند کارگزینی جیغ زده و از پنجره میپرد بیرون. ماموران حراست از راه میرسند و متقاضی را به بیرون هدایت میکنند. متقاضی در بیرون ساختمان به رفیقش میگويد: روزگار غریبیاست نازنین. دهانت را میبویند مبادا رییس دولت بوده باشی. خدمت را در جیب ژاکت نهان باید کرد...
رفیقش: ول کن این حرفا رو. اردیبهشت شد، نمیخوای منو هرس کنی؟
متقاضی: صبر کن حمید هم بیاد، من و تو و حمید دو نفری بریم اره بخریم.
رفیقش: حالا استخدام شدی یا نشدی؟
متقاضی: نه بابا تا گفتم رییسجمهور بودم حالت بهاریشو از دست داد. انداختم بیرون.
رفیقش: واقعا؟ تمام تنم داره میلرزه. چی شد تو این چند وقت؟ چیه این سیاست اصلا؟!
نظر کاربران
ای بابا مجله جان ول کن دیگه . رفت باور کن رفت دیگه راحت بخوابید رفت بازم بگم که رفت خیالتان راحت رفت رفت