طنز؛ ذکر شیخنا و مولانا عزتا... ضرغامی (قدس ا... روحه)
آن شبکه ساز فعال، آن سیاستمدار سیال، آن استاد دفع مخاطبان، آن مهندس فرهنگشناس، آن مخالف با هر نوع اختلاس، آن دارای عقاید اصولی، آن کاشف نقی معمولی، آن پوششدهنده فرناندا لیما با...
آن شبکه ساز فعال، آن سیاستمدار سیال، آن استاد دفع مخاطبان، آن مهندس فرهنگشناس، آن مخالف با هر نوع اختلاس، آن دارای عقاید اصولی، آن کاشف نقی معمولی، آن پوششدهنده فرناندا لیما با عادل فردوسیپور، آن چشمش به افقهای دور، آن طراح اخبار بیست و سی، آن آمده در تويیتر با پروکسی، آن سیاستمدار نامی، شیخنا و مولانا عزتا... ضرغامی (کثرا... فالوئره) استاداسدی اصولگرایان بود و از وقتی بیکار شده بود مدام در اینستاگرام بود و در ورع به حد کمال بود و در انواع علوم بهره تمام داشت. خاصه در رسانهبازی که بر سر آمده بود و متعین گشته و چندین سال علی لاریجانی را شاگردی کرده بود و معمای شاه و جومونگ و ستایش و پایتخت یک و دو ساخته بود و از بزرگان روزگار خویش بود.
در ابتدای کار او آوردهاند که در کار تولید آباجور بود و آباجورهایش روی دستش مانده بود و کسی نمیخرید مگر به شیخالرئیسی رسانه ملی درآمد و آباجورها به حلق ملت کرد.
او را دیدند که قبض آبش بسیار آمده بود و از جمله مشترکین پر مصرف بود. گفتند: «اینترنت از برای دانلود سریالهای کرهای میخواهی؛ آب از چه خواهی؟» شلنگ از زیر کت بیرون کشید و گفت: «برنامه سازی در رسانه ملی آداب دارد» و این از افضل جملات بود.
چون نزدیک انتخابات ریاست جمهوری شد؛ روزی در جمعی از مشایخ اصولگرا نشسته بود و بحث بر سر انتخابات فراوان میرفت و جمله مشایخ کبار میآمدند و نظرها میدادند و چون آهنگ رفتن میکردند؛ میگفتند: «زت زیاد». شیخنا ضرغامی آنجا بود و فکر کرد که میگویند: «عزت رایش زیاد است» و زود به خود گرفت و اعلام کاندیداتوری کرد.
نقل است که چون خبر کاندیداتوری او درانتخابات ریاست جمهوری رسید؛ او را گفتند: «برنامهات برای اداره کشور چیست؟» گفت: «برنامه کودک» و قارت قارت خندید.
او را گفتند: «اگر به مقام ریاست جمهوری رسیدی چگونه اشتغالزایی میکنی؟» گفت: «همانگونه که در زمان ریاست صدا و سیما برای نصابهای ماهواره میکردم» و این سخنی نغز بود.
گویند در جمعی از باب مشورت پرسید: «چون به مقام ریاست جمهوری رسیدم؛ اصلاح امور از کجا آغاز کنم؟» نومریدی مغرض آنجا بود. گفت: «از زمینهای نمایشگاه بینالمللی» و هیچ کس هیچ نگفت.
از دستآوردهای او در دوران ریاست صدا و سیما یکی پخش دربی 74 بود که در آن شیخنا ایمون زاید در ده دقیقه سه گل به استقلال زد و دیگر نمایش چهره مبارک شیختنا «اون دختره که تو بازی والیبال ایران و ایتالیا نشونش دادن» که به حق از اعجاز رسانه بود و دیگر پخش ترانه وزین «بر طبل شادانه بکوب».
گویند چون وقت وفاتش نزدیک شد؛ جمله مریدان خواست و گفت: «مرا باید که پیش از مرگ حقایقی با شما باز گفتن» و گفت: «بدانید که سایو جان با سگارو خواهر و برادر نبودند و اون مرده که خونه سوباسااینا میاومد نه عموش بود و نه دوست باباش و بدانید که خرس مهربون انقدر هم مهربون نبود و...» و همین طور میگفت. الی غیرالنهایه. رحمها... علیه.
ارسال نظر