طنز؛ آسیب شناسی پیج های کم لایک
با وجود تمام فرهیختگی و عینک گردی که دارم زندگی ام دارای وجوه تاریکی است. از آن وجوهی که فقط در خلوت آدمی با خودش رخ می نماید. قضیه خیلی بغرنج تر از داشتن دستگاه گوارش است؛ آن قدر که اساسا هیچ دستگاهی زیر بار این وجه منفی نمی رود.
آیا حقیقتا فرهیختگی و شاخیت در اینستاگرام رابطه عکس دارند؟ اصلا چه رابطه ای بین این دو هست؟ آیا نقطه بهینه ای وجود دارد که فرد بتواند در آن واحد هم فرهیخته باشد، هم شاخ؟ ما نمودار فرهیختگی و شاخ بودن بر حسب زمان را رسم کرده و با هم قطع دادیم، حتی مشتق گرفتیم و مساوی صفر قرار دادیم و کارهایی از این قبیل تا به نقطه اپتیمم رسیدیم.
از حالت پرایوت خارج شوید: اگر جزو آن دسته افرادی هستید که تا زمان رویت اصل کارت ملی، کپی تمام صفحات شناسنامه، عقدنامه والدین و دو ضامن معتبر و حداقل ۲۰ دوست مشترک کسی را اکسپت نمی کنید، خب طبیعی است که تاکنون در زمره شاخ ها قرار نگرفته اید. ریلکس باش عزیزم!
دوربین RLSD تهیه کنید: شما از شلغم با این دوربین ها عکس بگیر، شبیه توت فرنگی در تصویر ظاهر می شوند. این دوربین ها به عکس شما عمق داده و باعث می شوند وقتی عکس از آثار سرماخوردگی تان می گذارید، شبیه یک فعال مبارزه با ویروس ها به نظر برسید.
دوستی دارای دوبین IRLSD اختیار کنید: اگر خودتان از این دوربین ها ندارید سعی کنید دوستی داشته باشید که از این ها داشته باشد. در ادامه در راستای تحکیم روابط با آنها گام بردارید. با آنها به دامان طبیعت بروید تا از شما عکس بگیرند. سپس عکس مثلا حواس تان نیست تان را با یک شعر در اینستاگرام قرار دهید.
ظروف گل گلی + خوردنی + کتاب + واترمارک: این یک ترکیب کاملا امتحان پس داده است. در موارد متعددی مشاهده شده فرد با این فرمول توانسته از یک کاربر ساده به یک کاربر شاخ ارتقا پیدا کند. مهم حفظ ترکیب است، فرقی بین کتاب رکسانای مودب پور و عامه پسند بوکوفسکی نیست. کپشن هم اهمیتی ندارد. شعر اخوان باشد یا دستور تهیه غذا. مهم واترمارک عکس است و استفاده از ظروف گل گلی با هشتگ های بی ربط.
ارسال نظر