آسمان را گفتم: می توانی آيا بهر يک لحظهء خيلی کوتاه روح مادر گردی؟ صاحب رفعت ديگر گردی؟ گفت: نی نی هرگز من برای اين کار کهکشان کم دارم، نوريان کم دارم، مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم. خاک را پرسيدم می توانی آيا دل مادر گردی؟آسمانی شوی وخرمن اخترگردی؟ گفت نی نی هرگز! من برای اين کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم....
تابناک: آسمان را گفتم: می توانی آيا بهر يک لحظهء خيلی کوتاه روح مادر گردی؟ صاحب رفعت ديگر گردی؟ گفت: نی نی هرگز من برای اين کار کهکشان کم دارم، نوريان کم دارم، مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم. خاک را پرسيدم می توانی آيا دل مادر گردی؟آسمانی شوی و خرمن اخترگردی؟ گفت نی نی هرگز! من برای اين کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم....
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
عکس یکی مونده به آخرپسربچه چقدربانمکه
پاسخ ها
خیلی شاکیه انگار ارث پدر طلب داره
هیچ کدومشون به مهربانی مادر من نیستن