داستان یک تبادل هوشمندانه
راهبان دلاوری که سیستم بانکی را اختراع کردند
فرض کنید تاجری از لیون قصد داشت پشمِ تولید فلورانس خریداری کند. میتوانست نزد این بانکدار برود و چیزی به نام "برات" قرض بگیرد. برات نوعی برگه اعتباری بود، اما به لیور فرانسه یا لیره فلورانس نوشته نمیشد. ارزش پول بر اساس یک ارز خصوصی به نام "ecu de marc” تعیین میشد. شبکه بینالمللی بانکداران در آن زمان از این ارز استفاده میکردند.
به گزارش بیبیسی، در حومهای آرام و ساکت، کلیسای مدور کوچکی وجود دارد که در مقابلش مجسمه دو شوالیه بر روی یک اسب دیده میشود. این کلیسا درواقع یک معبد کوچک است که در سال ۱۱۸۵ بهعنوان خانهی "شوالیههای معبد" {سربازان مسکین و یاور مسیح و هیکل سلیمان، گروهی نظامی-مذهبی در تاریخ مسیحیت بودند. این گروه در قرونوسطی فعالیت میکرد} در لندن ساخته شد.
اما این کلیسای کوچک تنها یک بنای معماری، تاریخی و مذهبی مهم نیست. این ساختمان اولین بانک لندن هم است.
"شوالیههای معبد" (تمپلارها) درواقع راهِبان مبارز بودند. آنها گروهی مذهبی، با سلسلهمراتب و مرتبه بندی نشئت گرفته از مسائل دینی، اساسنامه مأموریت و قوانین اخلاقی بودند که علاوه بر اینها، کاملاً مسلح و متعهد به "جنگ مقدس" نیز بودند.
اما چگونه درگیر بازیها و مسائل بانکی شدند؟
تمپلارها خود را وقف دفاع از زائران مسیحی به اورشلیم میکردند. این شهر در سال ۱۰۹۹ در نخستین جنگ صلیبی اشغالشده بود و زائران از سراسر اروپا، برای رسیدن به آنجا هزاران مایل سفر میکردند.
این زائران باید هزینه ماهها سفر و تأمین مواد غذایی و مسکن را با خود میآوردند. اما دنبال راهی بودند که پول نقد زیاد با خود حمل نکند، زیرا در آن صورت هدف دزدان و راهزنان قرار میگرفتند.
پاپ هونوریوس دوم در سال ۱۱۲۸ شوالیههای معبد را به رسمیت شناخت
خوشبختانه تمپلارها فکر اینجای کار را کرده بودند. زائران میتوانستند پول خود را در کلیسای معبد در لندن بگذارند و آن را در اورشلیم دریافت کنند. بهجای پول، تنها یک نامهی اعتباری با خود حمل میکردند. شوالیههای معبد در جنگهای صلیبی جزو اتحادیه غربی بودند.
دقیقاً نمیدانیم که تمپلارها چگونه این سیستم را مدیریت یا از خود در برابر تقلب و حیلهگری محافظت میکردند. آیا برای تشخیص اصل بودن مدارک و هویت مسافران کد مخفی داشتند؟
تثبیتکنندههای مالی
تمپلارها اولین تشکل تاریخ نیستند که چنین خدماتی را ارائه میکردند. چند قرن قبل از آنها، امپراتوری "دودمان تانگ" در چین از "feiquan" (پول قابلحمل) استفاده میکردند که سندی دوبرگی بود و به تجار اجازه میداد پولهای خود را در دفتری محلی سپرده بگذارند و آن را در دفتر پایتخت برداشت کنند.
اما این سیستم دولتی بود. تمپلارها بیشتر شبیه به بانکهای خصوصی بودند، البته بانکی متعلق به پاپ و شاهزادگان اروپا که باهمکاری راهبان تارکدنیا اداره میشد.
شاه هنری سوم از خدمات تمپلارها استفاده کرد
شوالیههای معبد بهجز انتقال امن پول در مسافتهای طولانی، کارهای دیگری نیز کردند.
همانطور که "ویلیام گوتزمن" در کتابش "پول همهچیز را تغییر میدهد" توضیح داد، آنها طیف وسیعی از خدمات مالی مدرن را ایجاد کردند.
اگر میخواستید در سواحل غربی فرانسه یک جزیره زیبا بخرید، کاری که پادشاه هنری سوم در سالهای 1200 کرد و جزیره "اولرون" در شمال غربی بوردو را خرید، میتوانستید برای انجام معامله از تمپلارها کمک بگیرید.
هنری سوم به مدت پنج سال، مبلغ سالانه 200 یورو را به معبد لندن پرداخت میکرد. زمانی که افراد پادشاه جزیره را در اختیار گرفتند، تمپلارها اطمینان حاصل کردند که فروشنده به پولش برسد.
و در سالهای 1200، جواهرات تاج را بهعنوان وثیقه وام در معبد نگاه داشتند و تمپلارها بهعنوان وثیقه گیر و واسطهای معتبر برای معاملات بزرگ در نظر گرفته شدند.
البته فعالیت شوالیههای معبد بهعنوان بانک اروپا پایدار نماند. پسازاینکه مسیحیان اروپا در سال 1244 کنترل اورشلیم را از دست دادند، دیگر این بانک دلیلی برای ادامه فعالیت نداشت و تمپلارها درنهایت در سال 1312 منحل شدند.
پس چه کسی این خلأ بانکی را پر کرد؟
اگر میتوانستید در نمایشگاه بزرگ لیون در سال 1555 حضور پیدا کنید، جواب را با چشمان خود میدیدید. نمایشگاه لیون بزرگترین بازار تجارت بینالمللی در تمام اروپا بود.
تبادل هوشمندانه
اما در این نمایشگاه ویژه، شایعاتی درباره یک تاجر ایتالیایی در حال گسترش بود که گفته میشد در این نمایشگاه حضور یافته و ثروت زیادی به جیب زده است.
او نه چیزی خرید و نه چیزی فروخت: تنها چیزی که داشت میز، قلم و دوات بود. هرروز پشت میزش مینشست، با دیگر تجار دیدار و کاغذهایشان را امضا میکرد و از همین راه پول زیادی به دست آورد.
مردم محلی خیلی به او مشکوک بودند. اما برای سران بینالمللی در اتاقهای بازرگانی اروپا، فعالیتهایش کاملاً قانونی بود. او وام خریدوفروش میکرد و با انجام این کار، ارزش اقتصادی زیادی ایجاد میکرد.
"بَراتها" در قرونوسطی، باعث شکوفایی تجارت پشم در فلورانس شدند.
فرض کنید تاجری از لیون قصد داشت پشمِ تولید فلورانس خریداری کند. میتوانست نزد این بانکدار برود و چیزی به نام "برات" قرض بگیرد. برات نوعی برگه اعتباری بود، اما به لیور فرانسه یا لیره فلورانس نوشته نمیشد. ارزش پول بر اساس یک ارز خصوصی به نام "ecu de marc" تعیین میشد. شبکه بینالمللی بانکداران در آن زمان از این ارز استفاده میکردند.
و اگر تاجر اهل لیون یا عواملش به فلورانس سفر میکردند، برگه برات برای بانکداران فلورانس معتبر بود و آن را با ارز محلی تبادل میکرد.
از طریق این شبکه از بانکداران، تجار محلی نهتنها میتوانستند تبادل ارز انجام دهند، بلکه میتوانستند اعتبار خود را از لیون به اعتبار فلورانسی ترجمه کنند.
هرچند ماه یکبار، عوامل این شبکه از بانکداران در نمایشگاههای بزرگ مانند لیون گردهام میآمدند و اسناد اعتباری خود را باهم بررسی کرده و بدهیهای باقیمانده را تسویه میکردند.
سیستم مالی ما شباهات و اشتراکات زیادی با این مدل دارد. یک فرد استرالیایی میتواند با کارت اعتباری خود وارد سوپرمارکتی در لیون شود و خرید کند. سوپرمارکت به یک بانک فرانسوی متصل میشود و بانک فرانسه نیز موجودی حساب را با بانک استرالیا چک میکند.
چکها و توازن مالی
اما این شبکه از خدمات بانکداری همواره مشکلات خاص خود را داشته است.
این بانکداران قرونوسطی با تبدیل تعهدات شخصی به بدهیهای بینالمللی قبل معامله، داشتند پول اختصاصی خود را ایجاد میکردند که خارج از کنترل پادشاهان اروپا بود. آنقدر پولدار و قدرتمند بودند که دیگر نیازی به سکههای ضرب شده توسط حاکمان کشور نداشتند.
فروپاشی بانک "برادران لمن" (Lehman Brothers) سبب ایجاد بیثباتی مالی در سراسر جهان شد.
این شرایط امروزه نیز برقرار است. بانکهای بینالمللی در شبکهای از تعهدات متقابل قرار دارند که از قوانین ساده و قابلکنترل سرپیچی میکنند. آنها میتوانند از نفوذ بینالمللی خود برای فرار از مالیات و دور زدن مقررات استفاده کنند.
و ازآنجاکه بدهیشان به یکدیگر نوعی پول خصوصی محسوب میشود، در دوران ضعف و شکنندگی بانکها، کل سیستم پولی جهان نیز آسیبپذیر میشود.
هنوز در تلاشیم بفهمیم با این بانکها چه باید کرد. به نظر میرسد وجودشان حیاتی است و بدون آنها نمیتوانیم زندگی کنیم؛ اما همزمان مطمئن نیستیم آنها را واقعاً میخواهیم یا نه.
دولتهای زیادی سعی کردهاند آنها را کنترل کنند. بعضیاوقات رویکردی ملایم نسبت به آنها اتخاذشده و گاهی نه. اندک حاکمی بهاندازه پادشاه فیلیپ چهارم، با آنها سرسخت بود.
"ژاک دو مولی" آخرین استاد بزرگ تمپلارها، در سال ۱۳۱۴ در پاریس سوزانده شد.
او به تمپلارها بدهکار بود و آنها نیز حاضر نبودند بدهیهای او را نادیده بگیرند. بنابراین در سال 1307، فیلیپ به معبد پاریس حمله کرد که اولین حمله از مجموعه حملاتی بود که به سراسر معابد اروپا صورت گرفت.
تمپلارها دستگیر شدند و آنها را تحت شکنجه وادار به اعتراف اجباری به هر گناهی کردند که به ذهنشان میرسید. پاپ جلوی این جریان را گرفت.
معبد لندن به وکلا کرایه داده شد و "ژاک دو مولی" ،آخرین استاد بزرگ معبد، به مرکز پاریس آورده و درملأعام سوزانده شد.
ارسال نظر