۴۹۴۱۳۱
۵۰۱۴
۵۰۱۴
پ

طنز؛ «دردِ دل»

دهخدا تا وارد کلاس شد دید عارف و میرسلیم رفته‌ بودند زیر میز و پچ‌پچ می‌کردند. دهخدا تشر زد: «آهای! شما دو تا! بشینین سر جاتون و دیگه پچ‌پچ نکنید!» میرسلیم همان‌طور که زیر میز نشسته بود، گفت: «آقا معلم ما تازه صحبت‌مون گل انداخته، بی‌خیال ما شو».

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا تا وارد کلاس شد دید عارف و میرسلیم رفته‌ بودند زیر میز و پچ‌پچ می‌کردند. دهخدا تشر زد: «آهای! شما دو تا! بشینین سر جاتون و دیگه پچ‌پچ نکنید!» میرسلیم همان‌طور که زیر میز نشسته بود، گفت: «آقا معلم ما تازه صحبت‌مون گل انداخته، بی‌خیال ما شو». دهخدا کلافه شد و رفت کنار نیمکت و به عارف تشر زد: «تو که اهل حرف زدن نبودی. چی شده حالا با میرسلیم حرف می‌زنی؟»

عارف بغض کرد و گفت: «حرف نمی‌زنیم، درد و دل می‌کنیم». دهخدا آه کشید و گفت: «درد و دل غلطه، باید بگی دردِ دل!» میرسیلم بغضش ترکید و گفت: «هیشکی منو دوست نداره». عارف دست گذاشت روی شانه‌ میرسلیم و با بغض گفت: «منم همین‌طور». میرسلیم اشک ریخت و گفت: «تا میام کاندید بشم می‌گن به نفع فلانی بکش کنار».

عارف بغضش ترکید و گفت: «منم همین‌طور». ناگهان رضایی آمد زیر میز و خودش را چسباند به میرسلیم و گفت: «پس من چی بگم که دلم خونه؟» کواکبیان فریاد زد: «منم همین‌طور».قالیباف همان‌طور که با گوشه دستمال اشک‌هایش را پاک می‌کرد، زیر لب گفت: «مویوم دلم خونه یره». غرضی آه کشید و گفت: «منم همین‌طور». ناگهان مشایی با شادمانی گفت: «بقایی رقیب نداره». مطهری پوزخند زد و گفت: «عوضش سابقه‌داره». بقایی بغض کرد و از احمدی‌نژاد پرسید: «تو که گفتی عیب نداره!» احمدی‌نژاد لبخند زد و گفت: «زندون مال مرده». دهخدا از کوره در رفت و فریاد زد: «چه خبره؟ چرا کلاس رو ماتم‌کده کردین؟ دیگه درد دل گفتن هم حدی داره. پاشین جمع کنید کاسه کوزه‌تون رو. باید درس رو آغاز کنیم». غرضی همان‌طور که مسلسل‌وار آه می‌کشید گفت: «این دردِ دل‌های ما بدجوری همه‌کَس کُشه». احمدی‌نژاد حالتی دن‌کیشوت‌وار به خود گرفت و ادیبانه گفت: «لب اگر فرو بندم، جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت...».

دهخدا با کلافگی گفت: «چرا شعر رو دستکاری می‌کنی؟ باید بگی چشم اگر فرو بندم...» مطهری باز پوزخند زد و گفت: «شما لب فرو ببند من قول می‌دم آب تو دل کسی تکون نخوره». عارف بدون اینکه چیزی بگوید از زیر میز بیرون آمد و نشست سر جایش. میرسلیم با ناراحتی گفت: «خواستیم دو دقیقه درد و دل کنیما».

دهخدا با کلافگی گفت: «مگه نگفتم درد و دل غلطه؟ باید بگی دردِ دل!» قاضی‌زاده هاشمی از جایش برخاست و گفت: «من به درد دل همه‌تون رسیدگی می‌کنم، من متعلق به همه‌ جناح‌ها هستم».

دهخدا وقتی دید نمی‌تواند کاری کند بغضش ترکید و همان‌طور که مانند شخصیت‌های کارتون‌های ژاپنی شُر شُر اشک می‌ریخت فریاد زد: «پس چه کسی دردِ دل منو می‌شنوه؟» این را که گفت همه‌ شاگردها زدند زیر خنده و کلاس تمام شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج