ماجرای خواندنی جادوگر وال استریت
«هتی گرین» ثروتمندترین زن جهان است اما نام او به عنوان خسیس ترین انسان جهان در کتاب رکوردهای جانی گینس به چاپ رسیده است. در اوایل قرن ۲۰، در شهر نیویورک، هر روزه در خیابان وال استریت پیرزنی دیده می شد که اغلب در طول روز چندین بار خیابان وال استریت را با پای پیاده و به آهستگی بالا و پایین می کرد.
ارثیه فامیلی
«هنریتا هاولند رابینسون» در سال 1834 در ایالت ماساچوست و در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد.
شغل خانوادگی رابینسون ها صید نهنگ بود که از این راه و همچنین تجارت با کشور چین ثروت عظیمی به دست آورده و هر روز در حال افزایش بیشتر ثروت شان بودند.
هنریتا تنها فرزند خانواده رابینسون بود و به دلیل این که مادرش بسیار بیمار و ناتوان بود دختر خانواده ثروتمند از دو سالگی توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد.
پدربزرگ هتی فردی بسیار حسابگر بود و دائما در حال حساب و کتاب کردن اموالش بود اما یک مشکل بزرگ داشت، او به خوبی قادر به دیدن نبود به همین دلیل از زمانی که هتی خواندن و نوشتن را آموخت یعنی از سن شش سالگی به بعد، هتی بود که تمام مقالات اقتصادی و مالی را برای پدربزرگش می خواند و تقریبا از سن ۱۳ سالگی به بعد مسئولیت حسابداری پدربزرگش به عهده او گذاشته شد.
به هر حال هتی نمی توانست برای همیشه در کنار پدربزرگ باشد و باید به مدرسه می رفت، بنابراین از سن 16 سالگی به مدرسه دخترانه الیزا فرستاده شد که تا سن 19 سالگی در آن جا تحصیل کرد، اما طی سه سالی که در مدرسه الیزا تحصیل کرد هیچ پیشرفتی نداشت، او اصلا به خواندن و نوشتن علاقه ای نداشت و دست خطش بسیار بد بود و همیشه نامه هایی که می نوشت پر از غلط های املایی بود ولی در عوض تمام کسانی که هتی را می شناختند ادعا داشتند هیچ کس بهتر از او حساب و کتاب و شمارش اعداد را بلد نیست، او استعداد عجیبیب در ریاضی و یادگیری اعداد و جمع و تفریق آن ها داشت.
دختر جوان اولین سرمایه گذرای های خودش را در سن ۱۹ سالگی آغاز کرد سرمایه اولیه این سرمایه گذاری ۱۲۰۰ دلار بود که آن را از پولی که پدرش برای خرید لباس به او داده بود تامین کرد. او از پول پدر تنها ۲۰۰ د لار خرج کرد و بقیه را در بانک سرمایه گذاری کرد و این گونه هتی وارد دنیای تجارت شد.
سال ها گذشت و مادر هتی بالاخره در سال 1860 درگذشت و برای هتی 8 هزار دلار به ارث گذاشت، مدت کوتاهی بعداز مرگ مادر، خاله هتی نیز درگذشت و برای این دختر جوان مبلغ 20 هزار دلار به ارث گذاشت.
هتی با پول های به ارث رسیده همراه پدربزرگ و پدرش زندگی می کرد و در اداره اموال شان به آن ها کمک می کرد. اما پنج سال بعد یعنی در سال 1865 پدر هتی نیز درگذشت و برای او مبلغ 5 میلیون دلار به ارث گذاشت و هتی را بیش از پیش ثروتمند کرد.
دختر ثروتمند پول های به ارث برده اش را در اوراق قرضه جنگ داخلی آمریکا سرمایه گذاری کرد. او استعداد عجیبی در تشخیص موقعیت های سرمایه گذاری داشت و به طرز شگفت انگیزی در هر کاری که سرمایه گذاری می کرد سود کلانی به دست می آورد. زمانی که عمه هتی در سال ۱۸۶۵ درگذشت او توقع داشت چون تنها فرزند کل خانواده بوده، ارثیه عمه اش نیز به او برسد ولی در کمال ناباوری عمه تمام املاک و مبلغ دو میلیون دلار را به یک موسسه خیریه بخشید.
دختر جوان از این بخشش بسیار خشمگین شد و با خودش فکر کرد چرا باید عمه اش پول های بی زبان را حیف و میل کند و به او که تنها برادرزاده اش است هیچ پولی نبخشد. بنابراین به یک دفتر وکالت رفت و وصیت نامه ای جعلی تهیه کرد که در آن نوشته بود تمام املاک و ثروت عمه اش به او می رسد. در نتیجه هتی موفق شد با وصیت نامه جعلی، 600 هزار دلار از اموال عمه اش را به دست آورد. اما از نظر قاضی پرونده، این مورد بسیار مشکوک بود.
در نهایت رسیدگی به پرونده وصیت نامه عمه به فردی به اسم «رابینسون مندل»واگذار شد که او موفق شد بعد از پنج سال ثابت کند امضای وصیت نامه جعلی بوده و برادرزاده این زن با دوز و کلک قصد داشته ثروت عمه اش را از چنگ موسسه خیریه دربیاورد.
در این پنج سالی که مندل در حال تلاش برای اثبات جعلی بودن وصیت نامه بود، هتی با مردی به اسم هنری گرین آشنا شد. هنری یک تاجر نجیب زاده بود و تنها وجه مشترک هتی و هنری در جمع آوری پول بود. این دو در نهایت سال 1867 ازدواج کردند و اینگونه نام فامیلی هتی از رابینسون به گرین تغییر یافت. در این زمان زن جوان برای فرار از مجازاتی که به خاطر جعل وصیتنامه و امضای عمه اش در انتظارش بود، به هنری پیشنهاد داد به لندن رفته و در آن جا زندگی کنند.
سرمایه گذار حرفه ای
هتی و شوهرش در لندن برای خودشان زندگی جدیدی را آغاز کردند و صاحب دو دختر- ند و سیلویا_ شدند.
خانواده گرین چهار نفره شده بودند و هتی احساس می کرد که باید بیشتر از قبل مراقبت پول هایش باشد و در خرج کردن پول های محبوبش بیشتر دقت کند. او از همان اوایل ازدواج با شوهرش عهد کرد که حساب مالی اش از هنری جدا باشد و هنری هیچ حقی نسبت به دارایی هایش نداشته باشد. بنابراین بدون اطلاع شوهرش شروع به سرمایه گذاری کرد.
در حالی که شوهر هتی، هنری گرین، در بین سرمایه گذاران به عنوان یک بانکدار نجیب زاده شناخته شده بود، هتی شروع به قمارکردن با پول های به ارث رسیده اش کرد و چون فردی بسیار دقیق و حسابگر بود موفق شد از این راه، ثروتش را به طزر شگفت آوری افزایش دهد. هتی گرین زن بسیار محافظه کاری بود و زمانی که در لندن زندگی می کرد استراتژی خاصی برای سرمایه گذاری پول هایش در کشور خود یعنی آمریکا داشت.
در زمان جنگ داخلی آمریکا زن ثروتمند که در لندن زندگی می کرد تصمیم گرفت اسکناس های نازنینش را خرج خرید اوراق قرضه جنگ کند در حالی که سرمایه گذاران آمریکایی ترسو و بااحتیاط، در آن زمان ترجیح می دادند سرمایه گذاری نکنند هتی سعی داشت مقدار بیشتری اوراق قرضه را بخرد.
بعدها معلوم شد دلیل این اخراج این بوده که هتی به عنوان سهامدار اصلی بانک از موقعیتش سوءاستفاده می کرده و از پول های خودش به شوهرش وام می داده، بنابراین هنری بسیار به بانک بدهکار بود و برای همین مجبور شد کل ثروتش را برای پرداخت وام ها به هتی واگذار کند.
بعد از این اتفاق، هنری به بیماری قلبی دچار شد و سرانجام در سال ۱۹۰ درگذشت و او را در ورمونت به خاک سپردند.
ثروتمند خسیس
از سال 1905 به بعد، هتی گرین به عنوان یک زن بسیار ثروتمند و خسیس شناخته شد. خساست این زن در خرح کردن برای خودش و خانواده اش زبانزد خاص و عام بود.
گفته می شود که او هرگز برای گرم کردن خانه اش از وسایل گرمازا استفاده نمی کرده است. همچنین به هیچ عنوان از آب گرم استفاده نمی کرده و عقیده داشته که گرم کردن آب هدر دادن بیخودی پول است. او همیشه یک عینک به چشم داشت و یک دست لباس سیاه و سفید داشت که آن را به حدی پوشیده بود که تقریبا تمام قسمت های لباس وصله پینه بود و از شدت پوسیدگی و کهنه بودن دائما پاره می شد.
داستان های زیادی در مورد خساست افسانه ای این زن گفته شده، مثلا یکی از آن ها ادعا می کند که هتی یک بار برای پیدا کردن یک تمبر دو سنتی که در کالسکه گم کرده بود تا نیمه های شب وقت صرف کرد و در داستان دیگری گفته می شود این زن برای صرفه جویی در مصرف صابون، فقط قسمت هایی از لباس معروفش را که کثیف و لک شده بود با صابون می شست و به عنوان غذا فقط نوعی آش که از بلغور جو درست می شد و در آن زمان ارزان ترین غذا بود می خورد.
این زن خسیس و ثروتمند بیشتر وقت خودش را در دفتر کارش در خیابان وال استریت و در بین چمدان هایی پر از مدارک مربوط به اموالش می گذارند. او نمی خواست پولی بابت اجاره دفتر کار بپردازد به همین دلیل محل کار و زندگی اش یکی بود.
در زمانی که هتی مشغول سرمایه گذاری بود رقابت شدید در کسب و کار، عمدتا در بین مردان انجام می شد و هتی تقریبا تنها زنی بود ک در آن زمان مشغول کار و کسب درآمد بود و تقریبا از تمام مردان دور و برش در محیط کاری ثروتمندتر بود و بیشتر پول در می آورد.
در آن سال ها این زن خسیس به یک تاجر موفق تبدیل شده بود و املاک و مستغلات زیادی داشت و در راه آهن و معادن نیز به عنوان سرمایه گذار اصلی نشاخته می شد. او آن قدر ثروتمند بود که حتی به دولت نیز وام می داد. گفته می شود در شرایط مالی بدی که شهر نیویورک در سال ۱۹۰۷ با آن دست به گریبان بود هتی بارها به شهردار برای اداره شهر، یک میلیون دلار به صورت اوراق قرضه کوتاه مدت، وام پرداخت کرده بود.
در داستان ها آمده است در آن سال هایی که زنان به تنهایی مسافرت نمی کردند و از خانواده و جدا نمی شدند، هتی کیلومترها راه را به تنهایی می پیمود تا از بدهکارانش، پلو هایش را جمع آوری کند و به املاکش نیز سر بزند.
خساست هتی آن قدر زیاد بود که وقتی پسرش در دوران کودکی از روی پلکان افتاد و پایش شکست او را برای درمان به یک درمانگاه خیریه که برای فقرا بود برد. او عقیده داشت که شکستگی استخوان با گذر زمان خوب می شود و احتیاج به پزشک خاص یا بستری شدن در بیمارستان ندارد چون برای این کارها باید پول زیادی خرج کرد و به همین دلیل پای پسرش به خوبی درمان نشد و پای شکسته پسرش برای همیشه کج باقی ماند که باعث لنگ زدن در هنگام راه رفتنش شد. به خاطر انجام کارهای عجیب و غریب و خساست بیش از اندازه و بیمارگونه هتی گرین بود که مردم نیویورک او را به عنوان جادوگر وال استریت صدا می زدند.
ارثیه جادوگر وال استریت
بعد از این که پسر این زن خسیس به سن جوانی رسید، برای فرار از دست کارهای عجیب و غریب مادرش به شیکاگو بعد از آن به تگزاس رفت اما چند سال بعد برای نگهداری از مادر پیرش مجبور شد به نیویورک برگردد.
دختر هتی نیز از دست کارهای مادرش در امان نبود، او تمام خواستگاران دخترش را به بهانه این که آن ها فقط به دنبال ثروت دخترک بیچاره هستند رد می کرد اما در نهایت دخترش در سال ۱۹۰۹ با فردی که دو میلیون دلار دارایی داشت ازدواج کرد.
هتی چاره جدیدی برای این اتفاق پیدا کرد و آن هم این بود که دامادش را مجبور کرد تعهدنامه ای مبنی بر این که هیچ حقی در استفاده از ثروت دخترش ندارد امضا کند. جادوگر وال استریت سال های آخر عمرش برای فرار از پرداخت مالیات از شهری به شهر دیگر می رفت. او حتی حاضر نبود یک سنت بابت بیماری خودش که در سال های آخر عمر به آن دچار شده و او را زمینگیر کرده بود خرج کند. سرانجام این زن عجیب در جولای 1916 در سن 81 سالگی در خانه پسرش جان باخت.
دلیل مرگ او هم خیلی جالب بود، او هنگام جر و بحث با یک خدمتکار که شیر آب را کمی بیشتر از استانداردهای هتی باز گذاشته بود سکته کرد و درگذشت و در کنار شوهرش در ورمونت به خاک سپرده شد. اسم او به عنوان خسیس ترین فرد جهان در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شده است. ارزش ثروت او در زمان مرگش 200 میلوین دلار (معادل 4 میلیارد دلار در سال 2016) تخمین زده شده است.
مسلما هتی گرین ثروتمندترین زن در جهان است اما گفته می شود که فرزندان هتی بسیار بیشتر از او، از ثروتش استفاده کرده و لذت بردند. آخرین بازمانده خانواده گرین یعنی سیلویا گرین، دختر هتی در سال ۱۹۴۸ درگذشت اما قبل از مرگ همه اموالش را به موسسه تکنولوژی ماساچوست که در آن تحقیقات خاصی انجام می شد اهدا کرد.
نظر کاربران
هتی گرین راه پول در اوردن را خوب میدونست ولی پول مثل یک مار او را در چنبره خودش نگهداشته بود !.... مسلما یک زندگی با مقدار متوسطی پول اما پر ازشادی قابل مقایسه با زندگی نکبتی این زن نخواهد بود .