طنز؛ مثبت بیندیشیم
من نمیدانم چرا جوانها اینقدر در مقابل نصایح ما مقاومت میکنند. خود این حقیر در این ستون یک سال است که میگویم سیگار نکشید، به ظاهر همه لایک میکنند ولی چون به خلوت میروند از خلاف آمد عادت طلب کام میکنند. این قضیه انحصار به سیگار هم ندارد.
سالهاست که مکررا میگوییم معتاد نشوید ولی متأسفانه میشوند. الان مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر گفته ٣٠درصد جامعه به مواد مخدر نگرش مثبت دارند. تصویری که بعد از خواندن این خبر در ذهن نقش میبندد اینگونه است که ٣٠درصد جامعه به محض دیدن مواد مخدر چشمانشان از خوشحالی برق میزند و میگویند: «وای خدای من عجب متاعی!» یا «بهبه هیچی جای اعتیاد رو نمیگیره.»
به هر حال این هم از پیامدهای اشاعه مثبتاندیشی است که مدتی است رواج پیدا کرده. ملت بهطور کل به همه چیز نگرش مثبت پیدا کردهاند. برای مثال همین پسرخاله من که مشتی نمونه خروار است. با نهایت تأثر و تأسف جلوش سر تکان میدهی و میگویی فلانی معتاد شده. میگوید: خب حالا تو هم! آدم نکشته که! میگم: بچهام زده تو مدرسه سر یکی رو شکونده، مداد کرده تو چشم همکلاسیش از گوشش درآورده.
میگه: خب بابا. بچهس دیگه. آدم نکشته که! میگم: یه قنبر بود قبلا تو ساختمون بغلی مینشست... میگه: خب؟ میگم: افتاده زندان! میگه: خب حالا آدم نکشته که. میگم: اتفاقا به جرم قتل تو زندانه. میگه: یه کم مثبت فکر کن. مگه سریال نایت آو رو ندیدی؟ پسره بیگناه رو انداختن زندان. میگم: قنبر طرف رو انداخته تو تشت اسید و بعد اعتراف کرده. یه بشکن میزنه و میگه: آهان! همین یعنی اعترافش الکی بوده.
میگم چرا؟ به حالتی که انگار نیوتون است و جاذبه را کشف کرده، میگوید: چون اسید تشت رو سوراخ میکنه! پس نمیشه توش آدم کشت. آخرین بار دید ناراحتم. گفت چی شده؟ گفتم: بهروز و مریم طلاق گرفتن. نیشش را تا بناگوش باز کرد که خب کی جشن میگیرن؟ میگویم: عنتر! طلاق گرفتن! جدا شدن! طلاق مصیبته! میگوید: نه بابا توام، آدم نکشتن که! یه کم مثبتاندیش باش.
آن روز به کنه حرف پسرخاله پی نبردم ولی بعد از چند روز که بهروز و مریم جشن طلاق گرفتند فهمیدم مردم به راستی نگرش مثبتی راجع نسبت به قضایا پیدا کردهاند و من این وسط اشتباه میکردم!
سایر مسائلی هم که ما قبلا بهعنوان معضل و مشکل به آنها نگاه میکردیم مشمول همین مثبتاندیشی شدهاند. تا چند سال پیش هجوم ریزگردها فاجعه بود، الان در مناطق جنوبی نمک زندگی است. مردم پایتخت دو روز میروند شمال هی بیتابی میکنند که برگردیم تهران یه کم نفس بکشیم.
تصادفات جادهای هم الان چیز خوبی است چون قبلا از هواپیما سقوط میکردیم که وحشتناک بود و الان روی زمین حادثه پیش میآید. خدا را شکر! این مثبتاندیشیها ساده به دست نیامده. مراقبش باشیم. سعی نکنیم افکار منفی را پرورش دهیم. آفرین بهمون.
پ
ارسال نظر