۴۸۳۱۷۳
۱ نظر
۵۰۰۵
۱ نظر
۵۰۰۵
پ

طنز؛ قربونت بِچَم حافظ

از آنجایی که ما خود را پاسدار ادبیات فارسی می‌دانیم و غیر از ما کسی صلاحیت نگهداری از میراث بزرگان را ندارد و با عنایت به این که چندی است شعر حافظ فقط در شب یلدا و پشت ترافیک و ....

آیدین سیارسریع در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

از آنجایی که ما خود را پاسدار ادبیات فارسی می‌دانیم و غیر از ما کسی صلاحیت نگهداری از میراث بزرگان را ندارد و با عنایت به این که چندی است شعر حافظ فقط در شب یلدا و پشت ترافیک و در مترو خوانده می‌شود و عموما هم فهمیده نمی‌شود، احساس وظیفه کردیم که قرائت جدیدی از غزلیات حافظ ارائه دهیم. این وظیفه خطیر را با غزل معروف زیر شروع می‌کنیم:

شربتی از لعل لبش نچشیدیم و برفت/ روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

تفسیر: خوشبختانه حافظ پس از جرح و تعدیل‌های مکرر ما و تغییر نوشیدنی‌های غیرمجاز در شعرها به آب پرتقال و آب کرفس که برای سلامتی هم مفیدترند تادیب شده و این بار از شربت استفاده کرده که ما در ابتدا با دیدنش خیلی خوشحال شدیم ولی بعدش دیدیم متاسفانه همان رویه سابق را در مصرع اول در پیش گرفته است و ناامید شدیم. در این بیت منظور حافظ به طور کلی این است که معشوق زود بلند شد و رفت و نشد که داستان طبق برنامه‌ریزی‌های حافظ پیش برود.

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود/ بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

تفسیر: حافظ در مصرع اول علت رفتن معشوق را به تنگ آمدن از صحبت‌های شاعر عنوان می‌کند. بله آقای حافظ! وقتی ما می‌گیم به جای کلمات شنیع بیشتر از شربت و آب کرفس استفاده کن و شما هی لجبازی می‌کنی نتیجه‌اش هم این به تنگ آمدن‌ها میشه. تفسیر مصرع دوم: معشوق یا ورزشکار بوده یا کولبر.

عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد/ دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت

تفسیر: بعد از این که معشوق حافظ را ترک می‌کند، حافظ به دنبال او می‌رود و در حین جست‌وجو به جمعی از زیبارویان برخورد می‌کند و آدرس معشوق را از آن‌ها می‌پرسد. آن‌ها یک آدرس پرتی می‌دهند و حافظ خوشش می‌آید و دوباره می‌پرسد. هی آدرس می‌دهند و حافظ هم می‌پرسد تا این که معشوق اتفاقی از همان مکان عبور می‌کند اما مع‌الاسف حافظ سست‌عنصر سخت مشغول آدرس پرسیدن بوده و متوجه عبور معشوق نمی‌شود.

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن/ در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

تفسیر: می‌فرماید معشوق در چمن حسن و لطافت خرامان شد. افسوس که به وصلش نرسیدیم و رفت. این بیت حاوی یک نکته بسیار ظریف و باریک است که متاسفانه از دید استادان پنهان مانده و آن فعل چمیدن است که ثابت می‌کند ادبیات نسوان عزیز دهه هفتادی و هشتادی چه ادبیات غنی و پرباری است. آنجا که می‌فرمایند «فدات بِچَم» یا «قربونت بچم» یا «عجقت بچم» و‌... متاسفانه بسیاری گمان می‌کنند که بچم همان بشمِ لوس و کودکانه است ولی این بزرگواران منظورشان همان چمیدن است. فی‌المثل سوال عجقت بچم؟ یعنی آیا مرا بار می‌دهی تا در گلستان عشقت بچمم؟

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم/ کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

تفسیر: معشوق یه خداحافظی هم نکرد بی‌ادب و همین‌جور بارش را انداخت روی کولش و از پیش حافظ رفت که باید ببینیم حافظ چه گفته که معشوق چنین رفتاری از خودش بروز داده. احتمالا باز از دهنش در رفته و حرف از ساقی و سیمین‌ساق و مه‌رو و شاهد و مغبچه باده فروش زده. چند بار بهش گفتیم رعایت کن‌... گوش نمیده. کاملا غیرقابل کنترل شده حافظ.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    خیلی قشنگ بود تشکر

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج