در کشور موزامبیک چون ممکن است امید مردم از بین برود هیچوقت مستقیم نمیگویند انجام فلان کار ممکن نیست. یک جملهای اختراع کردهاند که در عین اینکه امید مردم را حفظ میکند، تلویحا میگوید زیاد هم دلتان را صابون نزنید! آن جمله این است: «رفع فلان مشکل نیاز به هماهنگی تمام نهادها دارد.»
در کشور موزامبیک چون ممکن است امید مردم از بین برود هیچوقت مستقیم نمیگویند انجام فلان کار ممکن نیست. یک جملهای اختراع کردهاند که در عین اینکه امید مردم را حفظ میکند، تلویحا میگوید زیاد هم دلتان را صابون نزنید! آن جمله این است: «رفع فلان مشکل نیاز به هماهنگی تمام نهادها دارد.» معمولا هم مردم موزامبیک بعد از شنیدن آن چند ثانیه به مسئول مربوطه خیره میشوند و بعد میگویند «اوکی، بای» و میروند پی ادامه زندگیشان. با این مقدمه، خبرنگار یکی از خبرگزاریها رفته پیش نایبرئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر پایتخت موزامبیک و پرسیده: بالاخره ایمنسازی ساختمانهای ناامن و فرسوده به کجا رسید؟ و ایشان پاسخ داده: «احتیاج به کمیته مشترکی از شهرداری، نظام مهندسی و قوه قضائیه است.»
خبرنگار که فهمید ماجرا از چه قرار است، میخواست «اوکی، بای»اش را بگوید و برود که مسئول مربوطه گفته حالا که تا اینجا اومدی یه مثال هم بزنم بعد برو و در ادامه خاطرنشان کرده: مورد داشتیم شهرداری ساختمان تجاری فرسودهای را پلمپ کرده که بعدا با شکایت صاحب ملک حکم به فک پلمپ داده شده. چرا؟ چون بین نهادها هماهنگی نبوده. حالا متوجه میشوید چرا در شورای شهر موزامبیک این همه کشتیگیر و کاراتهکا حضور دارند؟ بله ... چون ما هماهنگی نداریم، چون در ورزشهای گروهی ضعیف هستیم! #اوف #عمق_استدلال #خار_مغیلان #نهایت_تحلیل #صادق_زیباکلام #ما_چگونه_این_شدیم #برو_فکر_کن #کمی_تحقیق_بد_نیست
مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی گفته که تنها ١٠درصد از ٨٠٠هزار ایرانی مبتلا به اسکیزوفرنی از بیماریشان خبر دارند. اصولا ما (شما ایرانیان عزیز را نمیگویم، همین جمع موزامبیکی خودمان منظورم است) از آنجایی که بیشتر درگیر سیاست و زندگی دیگران هستیم زیاد وقت نمیکنیم از خودمان خبر داشته باشیم.
برای همین اگر کل بیماریهای روانی جهان هم در ما جمع شده باشد باز سرمان را به نشانه تأسف تکان میدهیم و میگوییم: مردم خل شدن تازگی، همه روانی ... نچ نچ نچ! همین دوست موزامبیکی من بعد از شکست عشقیام آمده بود و میگفت: حتما خودت رو به یه روانشناس نشون بده. گفتم: نه، خوب میشم. مشکل خاصی نیست. گفت: الان داغی نمیفهمی. همه اینا ریشه در کودکیهای تو داره. بعد دست کرد توی جیبش و یه کاغذ سفید خالی از نوشته بهم داد و گفت: یه وقت از منشیام بگیر و بیا روانکاویات کنم. گفتم: اونوقت شما کی هستی الان؟ بادی به غبغب انداخت و گفت: ارادتمند، زیگموند فروید! دوست عزیزمان بعد از چندسال به دلیل ابتلا به اسکیزوفرنی حاد در بیمارستان روانی بستری شد و البته بعد از مدتی توانست کادر بیمارستان را متقاعد کند که رئیسجمهوری است و از بیمارستان بیاید بیرون.
این نشان میدهد کادر بیمارستان هم از بیماری روانی خودشان اطلاع نداشتند. همه اینها را گفتم که بگویم بد نیست گاهی از خودمان هم خبر بگیریم و گاهی برویم جلوی آینه. گاهی به این فکر کنیم که، که هستیم. (دوستان اصفهانی بعد از که اول مکث کنند) اصولا در این زندگی چه کار میکنیم و جای که را تنگ کردهایم، دو دقیقه در روز فکر کنیم فقط. البته به جایی نمیرسیم ولی خب، حداقل چهار تا عکس پروفایل اینستاگرام از لابهلای این فکر کردنها در حالت دست روی پیشانی و سیگار به دست و اینجور اساتیل (استایلها) درمیآید.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر