داریوش مهرجویی عینکش را کمی به سمت بالا سوق داد و بعد با صدای بلند فریاد کشید: «قاتل در میان ماست!» مسعود کیمیایی گفت: «قاتل اهلی؟!» داریوش مهرجویی گفت: «والله چندان هم اهلی نیست!»
داریوش مهرجویی عینکش را کمی به سمت بالا سوق داد و بعد با صدای بلند فریاد کشید: «قاتل در میان ماست!» مسعود کیمیایی گفت: «قاتل اهلی؟!» داریوش مهرجویی گفت: «والله چندان هم اهلی نیست!» پرویز پرستویی گفت: «الان رو همه تون اسلحه میکشم، هیشکی حق نداره از نشست مطبوعاتی فیلم بیرون بره!» منصور لشکریقوچانی گفت: «آفرین! آفرین! نقشت روداری خوب بازی میکنی. یه خونه خوب برات تو خیابون فرشته میخرم» فریدون جیرانی درحالی که از عصبانیت چشمهایش شبیه نقطه ویرگول شده بودند، جیغ بنفشی کشید و گفت: «تو فقط یه تهیه کنندهای! به مسعود احترام بذار!» پولاد کیمیایی گفت: «بابا مسعود بزنم لشکری، قوچانی و پرویز پرستویی رو یکی کنم، شتک متک بزنه از برج میلاد بیرون؟!» مسعود کیمیایی گفت: «بشین سر جات!
هر چی میکشم از دست توئه! دو متر قدته، دو زار عقل تو کلهت نیست!» محمود گبرلو گفت: «سینمای قبل از انقلاب را باید آتش زد!» داریوش مهرجویی گفت: «متهم ساختمان پلاسکو هم در میان ماست!» خبرنگار روزنامه «کیهان» بلند شد، دستش را مشت کرد و گفت: «قلادههای طلا! قلادههای طلا!» پرویز پرستویی گفت: «اوه! اوه! چه وضعیتیه! حالا تو تیم کی برم بیشتر سود میکنم» ابراهیم حاتمیکیا گفت: «دیگه داری حال منم به هم میزنی!» پرویز پرستویی گفت: «تو رو خدا! تو رو خدا! ابی! تو رو خدا یه نقش به من بده، قول میدم دیگه تو فیلمای روشنفکری بازی نکنم!» عباس جدیدی وسط معرکه آمد داخل سالن رسانههای برج میلاد.
پشتش را به همه کرد و یک سلفی در هنگام دعوا گرفت. سالارعقیلی برای تلطیف فضا با صدای بلند فریاد زد: «نام جاوید وطن... صبح امید وطن...» داریوش مهرجویی داد کشید: «نانبه نرخ روزخور در میان ماست!» محمود احمدینژاد وارد معرکه شد و گفت: «از ساعت چند اینجایین؟!» همه با هم گفتند: «از ساعت 9» محمود احمدینژاد گفت: «الان ساعت چنده؟!» همه با هم گفتند: «ساعت 10» محمود احمدینژاد گفت: «پس جمع کنین بند و بساط رو برین خونههاتون دیگه، مسکن مهر هم که بهتون دادم! یه ساعته نشستین سرفیلمی که ارزششو نداره، دعوا میکنین» پولاد کیمیایی گفت: «بابا مسعود! بابا مسعود! ببین چی میگه راجع به فیلممون؟!» مسعود کیمیایی گفت: «بشین سر جات! آینه دق!» مسعود فراستی از انتهای سالن درحالی که با خودش حرف میزد و خودش را نقد میکرد و میگفت تیپ درنیومده، وارد معرکه شد و خطاب به مسعود کیمیایی گفت: «رئیس باز که فیلمت درنیومده! پرویز پرستویی مقواست، امیر جدیدی تیرآهنه، پولاد هم ماهیتابه ست مثل همیشه!» پولاد کیمیایی دیگر از بابا مسعودش اجازه نگرفت و همانموقع میکروفن را با سرعت زیادی به سمت مسعود فراستی پرت کرد.
میکروفن اشتباهی به یک نفر دیگر خورد. مسعود فراستی غش کرد از خنده و گفت: «پرتابت درنیومده!» محمود احمدینژاد رو به مسعود فراستی کرد و گفت: «پرتاب من خوبه ها! پرتاب قیمتها رو که یادتون نرفته!» غلامعلی حدادعادل گفت: «ایبابا! هشت ساله دارم توی فرهنگستان به تو ادبیات یاد میدم که دوباره نیای محاوره حرف بزنی، باز شروع کردی؟!» داریوش مهرجویی بغضش را شکاند و با گریهای شبیه به گریه بچههای کوچولو گفت: «احمدینژاد در میان ماست!»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر