جدیدترین شگردهای تبهکاری در سال ۹۱
این گزارشی است از کلاهبرداری های جدیدی که تبهکاران در سال ۹۱ به کار بستند و پرونده های زیادی را در دادسراها به خود اختصاص دادند.
این گزارشی است از کلاهبرداری های جدیدی که تبهکاران در سال 91 به کار بستند و پرونده های زیادی را در دادسراها به خود اختصاص دادند.
گروگانگیران خیالی
«پدر، چند مرد غریبه من را دزدیده اند و می گویند اگر شما به آنها پول ندهی من را می کشند.» همین چند جمله کافی است تا موجی از ترس و وحشت به دل اعضای یک خانواده وارد شود و آنها را برای نجات یکی از اعضای خانواده به تکاپو بیندازد. در نگاه اول همه چیز شبیه یک آدم ربایی واقعی است. پدر خانواده ابتدا تلاش می کند از هر راهی که می تواند فرزندش را نجات دهد اما وقتی پای کارآگاهان آگاهی به میان کشیده می شود همه چیز دگرگون می شود.
آنها از زاویه ای متفاوت به این ماجرا نگاه می کنند و دید فنی شان خیلی زود حقیقت را برملا می کند. بررسی ها فاش می کند فرزند خانواده برای گرفتن پول از پدرش این نقشه را طراحی کرده است. در نمونه ای از این پرونده ها چندی پیش دختری 14 ساله در استان کرمانشاه با پدرش تماس گرفت و گفت آدم ربایان او را دزدیده اند و برای آزادی اش پول می خواهند اما تجسس های پلیسی نشان داد او با پسری جوان آشنا شده و برای اخاذی از پدر ثروتمندش این نقشه را کشیده است. این گروگانگیری های قلابی در سالی که گذشت بارها و بارها ماموران پلیس در سراسر کشور را راهی ماموریت کرد.
Can you speak English?
کلاهبرداری از داخل زندان یکی از مهمترین و بیشترین جرائمی بود که در سال 91 پلیس فتا را درگیر خود کرد. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم این نوع کلاهبرداری معروف ترین و گسترده ترین کلاهبرداری هایی بود که امسال قربانیان زیادی گرفت و پول های کلانی را از حساب های بانکی آنها به حساب کلاهبردارانی که در پشت میله های زندان بودند و فقط با یک تلفن و البته چرب زبانی نقشه هایشان را به اجرا می گذاشتند، واریز کرد.
با وجود اینکه در سال قبل هم چند مورد از این کلاهبرداری ها گزارش شده بود اما امسال آنچنان شمار این کلاهبرداری ها بالا رفت که در دادسرای رسیدگی به جرائم رایانه ای تهران، شعبه ای ویژه برای رسیدگی به چنین پرونده هایی در نظر گرفته شد. شعبه ای که تنها پرونده های ارجاعی آن پرونده های کلاهبرداری از داخل زندان بود.
اما این کلاهبرداری چطور اتفاق می افتاد؟ همه چیز خیلی ساده و از یک تماس تلفنی شروع می شد. فردی ناشناس با شما که یک مغازه دار، صاحب رستوران، هتلدار یا مسئول دفتر بیمه و ... هستید تماس می گیرد و سفارش کالا می دهد. البته این را هم به خاطر داشته باشید که فرد مورد نظر ما زبانی چرب و نرم داردو با معرفی خودش به عنوان مامور خرید یا مسئول امور مالی یک شرکت معتبر، چنان روی مختان کار می کند که بی برو برگرد حرفش را باور می کنید و اسیر جمله های قلنبه و سلنبه اش می شوید.
آقای کلاهبردار که قطعا باور نمی کنید از داخل زندان با شما تماس گرفته، سفارش جنس و کالا می دهد و با دادن آدرسی خیالی، از شما می خواهد جنس مورد نظرش را برایش بفرستید تا او پولش را برایتان به حسابتان کارت به کارت کند. چند دقیقه بعد او دوباره تماس می گیرد و از شما می خواهد برای اطمینان از اینکه پول به حسابتان واریز شده، به نزدیکترین عابربانک بروید.
وقتی به حرف او گوش می کنید و خودتان را به عابربانک می رسانید، مرد کلاهبردار دوباره تماس می گیرد و با گفتن اینکه حسابش دولتی است و فقط می شود از طریق منوی انگلیسی دستگاه، آن را چک کرد، وانمودمی کند که می خواهد شما را راهنمایی کند تا از واریز شدن پول به حسابتان مطمئن شوید.
شما که به کار کردن با دستگاه خودپرداز آن هم با منوی انگلیسی تسلط ندارید کارتتان را داخل دستگاه می گذارید و از او می خواهید که راهنمایی تان کند. کلاهبردار که حالا مطمئن شده شما فریبش را خورده ایددر ادامه از شما می خواهد دکمه هایی که می گوید را یکی بعد از دیگری فشار دهید.
به این ترتیب با راهنمایی وی ابتدا وارد بخش مانده حسابتان می شود و کلاهبردار از شما می خواهد کدی که روی مانیتور عابربانک است را برایش بخوانید. با شنیدن کلمه کد، تصور می کنیدکه این مانده حسابتان یک کد بانکی است و آن را برای مشتری باکلاستان می خوانید. او هم وقتی از موجودی حسابتان باخبر می شود از شما می خواهد چند دکمه دیگر را هم فشار دهید و سپس کدی را که او می گوید، وارد کنید. به این ترتیب وارد بخش انتقال وجه می شوید و عددهایی که مرد کلاهبردار می گوید را وارد می کنید.
این عددها که به صورت تک رقم، تکرقم برایتان خوانده می شود در واقع همان موجودی حسابتان و شماره کارت مرد کلاهبردار است که شما آنها را وارد دستگاه می کنید و در ادامه از شما می خواهد کلید اینتر را فشار دهید، بی آنکه خبر داشته باشید همه موجودی حسابتان را به حساب او، کارت به کارت کرده اید. اینجا پایان کار است. مرد کلاهبردار با چند تماس تلفنی توانسته سرتان را کلاه بگذارد و موجودی حسابتان را خالی کند.
این تبهکاران که بیشترشان در زندان های اطراف تهران دوران محکومیت شان را می گذرانند، برای شناسایی نشدن فکر همه چیز را کرده اند. آنها با کمک افرادی که بیرون از زندان می شناسند، با استفاده از مدارک جعلی یا مدارک شناسایی سرقتی و افراد معتاد حساب باز می کنند و پول های شما را به این حساب ها واریز می کنند تا اگر پای پلیس به میان آمد و حساب لو رفت، خودشان لو نروند.
شاید با خودتان بگویید مگر می شود به همین راحتی فریب خورد و موجودی حساب خود را خالی کرد؟ کافی است سری به دادسراها و ادارات آگاهی سراسر کشور بزنید تا خودتان متوجه شوید که امسال هزاران نفر در دام چنین کلاهبردارانی گرفتار و سرمایه خود را دو دستی تقدیم آنها کرده اند.
پیامکی برای کلاهبرداری
کلاهبرداری پیامکی هم یکدیگر از جرائمی است که در سال ۹۱ انرژی زیادی از پلیس گرفت. با اینکه این شیوه فوت و فن های خاص خودش را دارد اما می شود گفت منشاء بیشتر آنها آگهی های شبکه های ماهواره ای است. در این شبکه ها معمولا سوال های ساده ای به صورت زیرنویس مطرح شده و از بینندگان خواسته می شود از طریق پیامک به آنها پاسخ داده شود. سوال ها آنقدر ساده هستندکه بیننده های این شبکه ها را وسوسه می کندکه پول یک پیامک را خرج شرکت در مسابقه کنند و به این ترتیب است که آنها در دام کلاهبرداران پیامکی گرفتار می شوند.
طراحان این سوال ها، جایزه های چشمگیری را به مخاطبانشان وعده می دهند و آنها را برای شرکت در مسابقه تشویق می کنند، به این ترتیب موجی از پیامک به راه می افتد. تعداد زیاد پیامک ها باعث می شود بررسی آنها چند روزی طول بکشد اما در ادامه گردانندگان مسابقه با همه شرکت کنندگان تماس گرفته و آنها را برنده اعلام می کنند.
تا اینجای کار همه چیز خوب است و همه هم خوشحال. تمامی شرکت کنندگان تصور می کنند که فقط خودشان بوده اند که برنده مسابقه شده اند و به خوش شانسی و ذکاوت خودشان می بالند اما کم کم مرحله اصلی نقشه کلاهبرداری کلید می خورد.
چند روز بعد از شرکتی که طراح این مسابقه است با برنده تماس گرفته شده واز او بابت هزینه ارسال جایزه نفیس مبلغی بین ۲۰ تا ۱۰۰ هزار تومان درخواست می شود. برنده نیز به تصور اینکه جایزه اش ارزش خیلی بیشتری دارد، قبول می کند و با پرداخت این مبلغ به حسابی که به او داده شده، به انتظار رسیده جایزه اش می نشیند اما وقتی بسته جایزه به دستش می رسد، همه چیز مشخص می شود. برنده مسابقه بعد از باز کردن جایزه اش متوجه کلاهی که سرش رفته می شود. بسته یا خالی است یا اینکه چیز بی ارزشی داخلش قرار دارد که قیمت آن بسیار کمتر از هزینه ارسالش است.
این تنها یک نمونه از کلاهبرداری پیامکی است. این کلاهبرداری ها گرچه ممکن است شکل وشمایلشان با هم فرق داشته باشند اما همه آنها از یک شگرد ثابت تبعیت می کنند. اینکه هزینه ای که می پردازید، بسیار بیشتر از ارزش جایزه است.
پیامک برنده شدن در مسابقه های مختلف از نمونه های دیگری است که تاکنون در این نوع کلاهبرداری کشف شده و امسال مالباختگان زیادی را به دادسراها و ادارات پلیس کشاند.
دستکاری عابربانک
درست است که دستگاه های عابربانک باعث رفاه مردم شده و بسیاری از خدمات بانکی را در زمان کوتاهی ارائه می دهند و همیشه هم در دسترس هستند اما همین دستگاه های پرفایده گاهی بلای جان مردم می شوند و آنها را اسیر می کنند.
البته قطعی گاه و بیگاه خودپردازها و خوردن کارت مشتریان، اصلا ربطی به موضوع ما در این شماره سرنخ ندارد، موضوع ما، افراد تبهکاری هستند که با استفاده از این دستگاه ها به حساب شهروندان دستبرد می زنند. باز هم خودتان را جای یکی از افراد مالباخته قرار دهید تا بهتر متوجه موضوع شوید.
بعد از چند دقیقه که در صف عابربانک منتظر مانده اید نوبتتان می شود. کارت را وارد دستگاه می کنیداما هیچ واکنشی نمیبینید. چند دقیقه ای صبر می کنیداما نه دستگاه پیامی می دهد و نه کارتتان را به شما پس می دهد. همان لحظه است که نفر پشت سریتان به شما چشم غره می رود که آقای محترم زود باش. چون بانک هم تعطیل است شما نه راه پس دارید نه راه پیش. مجبور می شوید کارتتان را بی خیال شوید و امیدوار باشیدتا صبح فردا که بانک باز می شود کارت داخل دستگاه خودپرداز باقی بماند.
آن شب تا صبح آرام و قرار ندارید و در خواب هم به موجودی حسابتان فکر می کنید. بعد از شبی وحشتناک، صبح خیلی زود خودتان را به بانک می رسانید اما وقتی کارمند بانک، دستگاه را باز می کند اثری از کارت شما نیست. وقتی ماجرا را برایش تعریف می کنیدلبخند تلخی تحویلتان می دهد و می گوید به احتمال زیاد یک نفر بعد از رفتنتان کارت را برداشته است. تا اینجای ماجرا را می توانیدبه سختی تحمل کنید اما زمانی که متوجه می شوید موجودی چند میلیونی حسابتان به حساب دیگری منتقل شده است دیگر باورتان می شود که قربانی یک سرقت شده اید.
اما عجیب ترین مورد در خصوص خودپردازها چند ماه قبل رخ داد. افسران پلیس بعد از آنکه از دستبرد به حساب شهروند باخبر شدند تحقیقات وسیعی را در این خصوص آغاز کردند. این بررسی ها نشان می داد همه مالباختگان چند روز قبل از یک خودپرداز پول دریافت کرده اند. به این ترتیب این دستگاه تحت نظر گرفته شد تا اینکه چند روز بعد ماموران یک دوربین فیلمبرداری سوزندی در نزدیکیخودپرداز کشف کردند.
کمی آن طرف تر از دستگاه مردی داخل یک خودرو نشسته بود و با یک لپ تاپ تصاویر دوربین را نگاه می کرد. او از طریق نصب دوربین جاسوسی اش رمز و اطلاعات حساب کاربران را به دست می آورد و در ادامه با ترفندی خاص به حساب آنها دستبرد می زد. شاید. این ماجرا بیشتر شبیه فیلم های جنایی باشد اما واقعیت دارد.
بازگشت شاهزاده نیجریه
شاید یکی از اولین نمونه ها از جرائم رایانه ای در ایران ترفندی بود که در پشت پرده آن نیجریه ای ها قرار داشتند. در این حقه به قربانی قول یک جایزه یا ارائه درصدی از پول کلانی داده می شد و همین کار برای فریب او کافی بود.
به طور مثال فردی با ارسال ایمیل هایی خود را شاهزاده خلع شده نیجریه معرفی کرده و ادعا می کرد برای خارج کردن ثروت هنگفتش از نیجریه باید ابتدا مالیات بپردازد و برای این کار به پول نیاز دارد. شاهزاد نیجریه ای به طعمه هایش وعده می داد اگر در این کار به او کمک کنند، آنها را در ثروتش شریک می کند. او به همین سادگی طعمه ساده لوحش را فریب داده و بعد از واریز پول به حسابش دیگر به هیچ پیامی پاسخگو نبود.
این شیوه از کلاهبرداری اینترنتی به ۴۱۹ معروف است. این عدد به بندی از قانون جزایی نیجریه اشاره دارد که جرائم اینترنتی در آن تعریف شده است.
اطلاع رسانی پلیس و افزایش آگاهی کاربران اینترنتی در سال های اخیر باعث شضده بود تیر کلاهبرداران نیجریه ای معمولا به سنگ بخورد اما سال ۹۱ با ثبت چندین پرونده جدید در دادسرای جرائم رایانه ای از بازگشت شاهزاده نیجریه ای به فضای مجازی حکایت دارد.
دلارهای سیاه
نوسانات بازار ارز سبب شده مردم دنبال هر راهی باشند تا دلار و سایر ارزها را با قیمت ارزان تری بخرند. در این بین برخی راه ها پرخطر است و ممکن است عاقبت خوشی در انتظار خریدار نباشد. چندی قبل مردی نزد پلیس رفت و گفت دو مرد آفریقایی به او دلارهای قلابی فروخته اند. این مرد در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: «در خیابان فردوسی چند گردشگر آفریقایی را دیدم که دلار می فروختند.
یکی از آنها که به سختی می توانست فارسی صحبت کند چند 100 دلاری نشانم داد و قیمتی اعلام کرد که خیلی پایین تر از قیمت بازار بود. وقتی دلارهایش را نگاه کردم متوجه شدم کمی سیاه و کثیف است. مرد آفریقایی گفت دلارهایش زمانی که قصد داشته آنها را وارد ایران کند کثیف شده است. او گفت اگر دلارها را بخرم او یک مایع شوینده به من می دهد که دلارها را ظرف مدت 48 ساعت تمیز کند.
چون آنها خارجی بودند تردیدی درباره اصل بودن دلارهایشان نداشتم و حرف هایش را باور کردم و حدود 5 هزار دلار خریدم اما نه تنها دلار تمیز نشدبلکه همان رنگ و روی سیاهی هم که داشتند از بین رفتند و فهمیدم آفریقایی ها به سادگی توانسته اند سرم کلاه بگذارند. این مرد تنها طعمه کلاهبرداران آفریقایی نبود، بررسی پرونده های ثبت شده در سال 91 نشان می دهد این شیوه یکی از جدیدترین ترفندهای کلاهبردای بود.»
نظر کاربران
واقعا آدم خیلی باید ساده لوح باشه که گول هریک از دسته های بالا رو بخوره!البته بجز دستگاههای عابر بانک که بدشانسیه!!!