طنز؛ چرا باربي را كُشتم؟
قضثسظگاغژژژوفش. این صدای مهیب یك زلزله ۱۱ ریشتری است. من در قریه طهران سنه ۳۳۷ خورشیدی پادرهوا شدم. الان هم با اینكه دندههایم در طحالم فررفته و استخوان دنبالچهام شدید درد دارد ولی از یك نمه جا در همین زیر آوار، دارم تلویزیون اتاق نشیمنمان را میبینم كه از قبل روشن بود و زلزله هم دستش نیامد كه خاموشش كند.
قضثسظگاغژژژوفش. این صدای مهیب یك زلزله 11 ریشتری است. من در قریه طهران سنه 337 خورشیدی پادرهوا شدم. الان هم با اینكه دندههایم در طحالم فررفته و استخوان دنبالچهام شدید درد دارد ولی از یك نمه جا در همین زیر آوار، دارم تلویزیون اتاق نشیمنمان را میبینم كه از قبل روشن بود و زلزله هم دستش نیامد كه خاموشش كند. شبكه خبر دارد ضمن پخش سرود دیمبولی دیمبول، در زیرنویسهای فوری فوریاش، از سرقت آبنبات چوبی در یك سوپر ماركت ماساچوست خبر میدهد كه بدبختها دارند از گرسنگی دزدی میكنند. شبكه سه گزارش لحظه به لحظه نجفزاده درباره پماد رنگ موی ترامپ و تعرض به یك کروکودیل در جنوب آفریقا را روی آنتن دارد. خودم را هلخ هلخ میكشانم سمت پنجره و از مهتابی به خیابان مینگرم. برخلاف همیشه كه مردم راه را بر اورژانسها و آتشنشانها میبستند و میرفتند روی پشت بام آنها عكس سلفی میگرفتند و هارت هارت میخندیدند، این بار ماشینهای امداد در كل خیابان ازدحام كرده و جلوی مردم را گرفتهاند، نمیگذارند طفلیها بروند جلو، عكسشان را بگیرند!
میروم اینستاگرام. قیامت است. الحمدا... عباس جدیدی زنده است و در حالی كه با علمك گاز، سلفی گرفته و خطاب به دودكش لوله بخاری، علامت پیروزی دوانگشتی نشان میدهد، عكساش را گذاشته توی صفحهاش و در عكس دیگری، دارد برای تمام آسیبدیدگان این زلزله 11 ریشتری كارت میكشد. دستگاه پوزاش هم الحمدا... سالم است.
هرچه دارم بیرون را نگاه میكنم صدای آژیری نمیآید و مردم در زیر آوار، خودشان دارند بیب بیب، بیب بیب آژیر میكشند. تقلید صداشان حرف ندارد. میزنم شبكه دو، قالیچهباف رییس بلدیه طهران بلندگوی دستی گرفته دستش و از زیر آوار دارد دستورات لازم را صادر و با حرارت تمام خاطرنشان میكند كه نترسید ما تمام آوارها را دو روزه منتقل میكنیم به یك چاه. خبرنگار میپرسد: «ببخشید پس خاك چاه را كجا میریزید؟» میگوید: «یك چاه دیگر میكَنیم.» باز میپرسد: «پس خاك آن چاه را كجا میریزید قربان؟» میگوید: «باز یك چاه دیگر میكنیم. دور شو دیگه تو هم تو این هیر و ویری. اَه مرسی».
در اینستاگرام رضا كیانیان را میبینم كه در حال جدا كردن دو شاخ بز، دو شاخ كَل كوهی، دو شاخ گوزن زور میزند. بهنوش بختیاری زیرپست كیانیان نوشته كه «طهران من خراب!» و پشتبندش سریع یكی از برادرها یك پست خشمناك گذاشته زیرش كه «صدبار گفتیم بد پوششی آخرش به زلزله 11 ریشتری ختم میشه. حالا خوب شد؟ بكشید».
شبكه خبر، یك خبر مسرت بخشتر میدهد كه نترسید دزد سوپر ماساچوست را گرفتهاند. میزنم شبكه آموزش، خبرنگار از جلال ملكی سخنگوی آتش نشانی میپرسد طیارههای آبپاشی را كی میآرید رو پلاسكو آب بپاچید داداش؟ و سخنگو عصبانی می شود: «بابا دیگه بسه. پدرمون دراومد. اونقد طیاره آبپاش خریدید تو این چند وخ كه نمیدونیم تو كدوم آشیونه پاركشون كنیم. الان با كمبود آشیونه هلیكوپتر مواجه شدیم. تازه نوردبومهای مدرن ششصد متری هم باد كرده مونده رو دستمون. بس كه وارد كردید. حقوق آتشنشانها هم كه الحمدا... به اندازه رییس سابق بانك ملت رفت بالا. بسه دیگه بابا. خفه شدیم. درسته كه گفتیم رسیدگی كنید ولی دیگه اینقد كه نگفتیم».
دارم از دستگیری سارق سوپر ماساچوست حالی به حالی میشوم (نترسید نترسید حالی به حالی نمیشوم!) و در حال پیشروی به سمت مطبخ هستم كه سكندری میخورم و میافتم روی عروسك باربی خستهای كه افتاده بود گوشه خانه. كثافت الدنگ یكجوری شیكان پیكان كرده و پودر و ماتیك و وسمه و سرمه مالیده كه دیگر مطمئنم برادرمان راست می گفت كه خاستگاه زلزله، افراط در آرایش است. پس لگدی سخت نثار پشت باربی میكنم. میگوید آخ. فكر میكنم صدای آخ از صفحه تلویزیون می آید، برمیگردم ببینم از كیست كه فقط مُشّمای آبی میبینم. اول فكر میكنم برفكهای جدید آبی خریده صدا و سیما كه تو اوقات فراغت مشغول باشیم، بعد متوجه میشوم كه بلدیه تصمیم گرفته دورتادور طهران را مشّمای آبی بكشد تا هیچ خبرنگاری به منطقه زلزله زده سرك نكشد و چرت و پرت ننویسد. به به، طهران یكپارچه آبی شده است.
مردم زیر آوراها بیب بیب میكنند تا به همدیگر جرات بدهند كه نترسید الان امداد میآید و از زلزله 11 ریشتری نجات خواهند یافت. از مهتابی به سمت خیابان هرچه چشم میگردانم تختی را پیدا نمیكنم كه گونی بگیرد دستش و بیفتد توی خیابانها واسه جمع كردن اعانه. خوشبختانه رضازاده با دستمال كوچكی تو خیابان بهشت راه افتاده است اما نمیدانم چرا به جای پول جمع كردن از مردم، تویش فین میكند؟ من هنوز دارم به باربی فحش میدهم به عنوان مسبب زلزله. الحمدا... سارق را هم گرفتهاند. دیگر غصهای ندارم. میروم دراز میكشم روی تلی از خاك. به به، به به. مامان بیدارم نكن.
ارسال نظر