طنز؛ لاپوشانی آمد دلیل لاپوشانی!
فریور خراباتی در روزنامه ایران نوشت:
خواستم در مورد اقدامات مهم شهرداری در مورد حادثه پلاسکو صحبت کنم، ابتدا یک«بُز» پیدا کردم، تمام زورم را زدم که شاخهای آن را از یکدیگر جدا کنم اما متأسفانه زورم نرسید و در نتیجه ترجیح دادم که در مورد مدیریت شهری صحبت نکنم.اساساً مدیریت شهری مقوله بسیار مهمی است.یکی از این مقولهها نصب«بنر!» است.
خواستم در مورد اقدامات مهم شهرداری در مورد حادثه پلاسکو صحبت کنم، ابتدا یک«بُز» پیدا کردم، تمام زورم را زدم که شاخهای آن را از یکدیگر جدا کنم اما متأسفانه زورم نرسید و در نتیجه ترجیح دادم که در مورد مدیریت شهری صحبت نکنم.اساساً مدیریت شهری مقوله بسیار مهمی است.یکی از این مقولهها نصب«بنر!» است.
شما واقعاً توقع دارید پست و مقامی بگیرید در حالی که نمیتوانید شاخ دو تا بُز را از هم جدا کنید؟ نکند پس فردا هم توقع دارید که مهمترین کاری که در مدیریت شهری انجام میدهید، نصب بنر در سطح شهر باشد؟ پس خجالت چه میشود؟ حیا کجاست؟ شرم کجای ماجرا قرار گرفته است؟ شما برای مدیریت شهری نیاز به کارهای دیگری دارید که یکی از آنها لاپوشانی است.یعنی بتوانید مسائل را طوری در هم قاطی کنید که سر کلاف را نه تنها افکار عمومی، حتی خودتان هم گم کنید.
به عنوان نمونه شما یک سری پایگاههای خبری دارید که تمام قد و به صورت دو شیفت حمایتتان میکنند.چرا نباید این بزرگواران پس از حادثه پلاسکو که شما با ارسال چند نامه«فدایت شوم»برای هیأت مدیره این ساختمان و اعلام اینکه«بچهها ساختمون ناامنه، بوس بوس!» نقش خود را در مدیریت شهری به نحو احسن ایفا کردهاید، با مطرح کردن ضربه دولت یازدهم به تولید داخلی، فعل«لاپوشانیدن» را صرف نکنید؟ چرا دوستان شما نباید بدون اینکه پرونده یک نفر مورد بررسی قرار بگیرد، برای یکی از نزدیکان رئیس جمهوری حکم صادر کنند؟ این مواردی است که برای کسی که نمیتواند شاخ دو تا بُز را از هم جدا کند، محال است به وقوع بپیوندد.
تولید ملی مهمتر است یا آتش گرفتن یک ساختمان؟ ما یک زمانی خودکفا بودیم (یعنی تو کف خودمان بودیم!)و مردم هم خودکفا شده بودند(یعنی توی کف کارهای ما بودند!)، نهایتاً یک سنگپا، دسته بیل، زغال یا سفره قلمکار از چین وارد میکردیم اما خودکفا بودیم.حالا با آمدن دولت یازدهم نه تنها ما(دلواپسان و من باهم میشویم ما!) و مردم دیگر خودکفا نیستند.پس بوق و کرنا را برای چه زمانی گذاشتهاند؟ مدیریت بحران آن چیزی نیست که آن را برای شما به اشتباه معنا کردهاند، یعنی یک ستادی باشد که در زمان وقوع سیل، زلزله و آتشسوزی سطل آب دست مردم بدهد، بلکه مدیریت بحران یعنی اینکه افکار عمومی را از اتوبان به جاده شوسه راهنمایی کند.مفهوم است یا توضیح بیشتری بدهیم؟!
پ
ارسال نظر