طنز؛ به بچه های امروز یک وقت بد نگذره؟!
قدیم ها، بچه ها با امروز خیلی فرق داشتن، مثلا الان به بچه های بازیگوش می گن «هایپر اکتیو!» یا همون «بیش فعال».
بعد روش تربیتی اون موقع ها خیلی فرق داشت با الان! الان بچه که شیطونی می کنه، به ش می گن «عزیز دل بابا، قربونت برم، جیگرت رو بخورم»، به اون وسیله دست نزن!» دوره ما بیشتر فنون بروسلی و فرانکی رو رومون اجرا می کردن تا شیطونی نکنیم.
الان بچه ها سر یک اسباب بازی که با هم دعواشون می شه، می برنشون مشاوره و بابای بچه با کلی قرض و قوله می ره برای اون یکی هم یک دونه عین همون اسباب بازی رو می خره، دوره ما اگر سر یک توپ دعواتون می شد، بابات می اومد عین هندونه توپ رو از وسط پاره می کرد تادیگه دعوا نکنیم با هم!
امروز، یکی از مسائلی که خیلی مهم شده، بحث تنبیه بچه هاست که البته اغلب اجرا هم نمی شه، یعنی مثلا نهایتا اینترنت رو قطع می کنن، اون وقت زمان ما، یک دایی داشتیم اگر می خواست تنبیهمون کنه، می خوابوندمون روی زمین، دستهامون رو می گرفت، می گفت: «یک بار دیگه شیطونی کنی، تف می کنم توی دهنت». یعنی یک فضای رعب و وحشت عجیبی حکمفرما بود.
تفریحاتمون هم زیاد نبود. اگر هم بود، دردسر داشت. یکی از اصلی ترینش بالا رفتن از رختخواب ها بود که معمولا لحاف و تشک ها می ریختن و ما زیر آوار می موندیم تا یکی بکشدمون بیرون... بعد اگر یک کار خطرناکی هم می کردیم، کتکمون یم زدن که می دونی اگر اون مداد می رفت توی چشمت کور می شدی؟
اون وفت ها که وضع مالی مردم خوب نبود، تراش و پاک کن رو گردنبند می کردن می انداختن گردنمون! بابای من گفته بود اگر از برگ وسط دفترت به کسی کاغذ بدی، شب توی انباری می خوابی! البته یک سری حرکات پیشگیرانه هم داشتیم که الان دیگه خبری ازشون نیست. مثلا بچه ای که با اسپایدرمن و بن تن بزرگ شده از چیزی قراره بترسه؟ اما زمان ما می گفتن «اگ شیطونی کنی، می گیم نمکی بیاد ببردت.» یا می گفتن «چراغ که خاموش بشه، هر بچه ای که بیدار باشه، لولو می آد می خوردش».
همین می شد که ما عین بچه آدم می خوابیدیم! تنوع هم کلا نداشتیم، یعنی شب های زوج کدو قلقل زن رو برامون می خوندن، شب های فردم شنگول و منگول... منتها ما یک طوری گوش می دادیم که انگار قراره آخرش فرق داشته باشه، مثلا گرگ حبه انگورم بخوره و کار تموم بشه.
ارسال نظر