طنز؛ پنیر خوب، پنیر بد بستری برای نقد خرید ایرباس جدید!
شهرام شهيدي در روزنامه شهروند نوشت:
یک روز ملانصرالدین به زنش گفت: قدری پنیر بیاور بخوریم، چون شنیدهام پنیر اشتها را زیاد میکند و برای بدن هم خیلی مفید است و ضدسرطان لوزالمعده هم هست! زن ملا گفت: مشکل اینجاست که پنیر درخانه و آه دربساط نداریم و از نسیه مسیه هم تا تسویهحسابهای قبلی خبری نیست. ملانصرالدین گفت: بهتر. چون پنیر خون را کثیف میکند و چربی خون را افزایش میدهد و آدم را خرفت میکند و برای سرطان لوزالمعده هم ضرر دارد و اصلا هیچ ثمری هم ندارد. زن ملا که دهانش باز مانده بود، گفت: مرد تکلیف ما را مشخص کن. حرف اولت را باور کنم یا فرمایش دوم را؟ ملانصرالدین بادی در غبغب انداخت و گفت: اگر پنیر درخانه داشتیم، حرف اول، ولی حالا که نداریم، حرف دوم را.
حالا حکایت دوستان عزیزی است که تا قبل از برجام از اهمیت و لزوم بازسازی و بهسازی ناوگان هوایی کشور میگفتند و داد سخن سر میدادند که دولت در تأمین ایمنی پروازها ناتوان است و بعد از برجام از بیموردبودن خرید هواپیماهای جدید حرف میزنند و عدم لزوم دستزدن به ترکیب تیم برنده! یعنی اینقدر اصولگرا هستند که مولای درز اصولشان نمیرود.
روایت یک خبرنگار ورزشی: یکی از تیمهای لیگ برتری فوتبال هرهفته میباخت. هرچه هم از مربی تیم میپرسیدند، چرا در ترکیب تیم تغییری نمیدهی، میگفت من به ترکیب تیم برنده دست نمیزنم. همه از این حرف تعجب میکردند تا بالاخره یکی از خبرنگاران که دوست خانوادگی مربی تیم بود، گفت: بابا دست از سرش بردارید. یک نفر هست سر ترکیب این تیم با افراد دیگری شرطبندی میکند و چون با مربی شریک شده، هرهفته او شرط را میبرد و بنابراین این مربی هم به نوایی میرسد. برای همین دست به ترکیب تیم برندهاش نمیزند!
صدای خودجوشِ یک خودسر: این همه هاشمی هاشمی کردید درست فردای مراسم ترحیمش ایرباس وارد ایران کردید؟ یکماه صبر میکردید لااقل! قدیم ندیمها احترامی بود، رعایتکردنی بود.
نجوای یک مدیر ایرانایر: میگویند خانمی با زحمت فراوان و کلی دوندگی آپارتمان به درد بخوری پیدا کرد. هرچه بالا و پاییناش کرد، دید خیلی خانه را پسندیده. به بنگاهی گفت: این ملک خیلی خوبه و همونه که دنبالش بودم. البته از دید من اینطوریه و باید نظر همسرم را هم بپرسم. بنگاهی نگاهی به خانم کرد و گفت: همشیره اگه از من میپرسی، میگم معامله را تمام کن بره پی کارش. این روزها همسرخوب بهتر از آپارتمان خوب گیر میادها!
مدیونید اگر فکر کنید منظور راوی این بوده که این روزها هواپیمای خوب راحتتر از دلواپس خوب گیر میآید!
بیانیه باند فرودگاه مهرآباد: آخیش! ایرباس جانم. نفسم، همدمم... هماکنون که به سلامتی و دل شاد بر من فرود آمدی و چرخهایت بر دل ریش من خنج کشید، دانستم این دوری ناخواسته هرگز از میزان محبت من به تو نکاسته.
صدای یک دلواپس: خوبه خوبه... همین دیگه امروز برای این هواپیمای بزک دوزک کرده لاو میترکونی، فردا لابد برای بقیه بویینگ و فوکرها هم میخواهی همین عشقولانهها را زمزمه کنی. اُف بر تو باد. میدهم آسفالتت را از تنت بکنند آتیشپاره!
یک روز ملانصرالدین به زنش گفت: قدری پنیر بیاور بخوریم، چون شنیدهام پنیر اشتها را زیاد میکند و برای بدن هم خیلی مفید است و ضدسرطان لوزالمعده هم هست! زن ملا گفت: مشکل اینجاست که پنیر درخانه و آه دربساط نداریم و از نسیه مسیه هم تا تسویهحسابهای قبلی خبری نیست. ملانصرالدین گفت: بهتر. چون پنیر خون را کثیف میکند و چربی خون را افزایش میدهد و آدم را خرفت میکند و برای سرطان لوزالمعده هم ضرر دارد و اصلا هیچ ثمری هم ندارد. زن ملا که دهانش باز مانده بود، گفت: مرد تکلیف ما را مشخص کن. حرف اولت را باور کنم یا فرمایش دوم را؟ ملانصرالدین بادی در غبغب انداخت و گفت: اگر پنیر درخانه داشتیم، حرف اول، ولی حالا که نداریم، حرف دوم را.
حالا حکایت دوستان عزیزی است که تا قبل از برجام از اهمیت و لزوم بازسازی و بهسازی ناوگان هوایی کشور میگفتند و داد سخن سر میدادند که دولت در تأمین ایمنی پروازها ناتوان است و بعد از برجام از بیموردبودن خرید هواپیماهای جدید حرف میزنند و عدم لزوم دستزدن به ترکیب تیم برنده! یعنی اینقدر اصولگرا هستند که مولای درز اصولشان نمیرود.
روایت یک خبرنگار ورزشی: یکی از تیمهای لیگ برتری فوتبال هرهفته میباخت. هرچه هم از مربی تیم میپرسیدند، چرا در ترکیب تیم تغییری نمیدهی، میگفت من به ترکیب تیم برنده دست نمیزنم. همه از این حرف تعجب میکردند تا بالاخره یکی از خبرنگاران که دوست خانوادگی مربی تیم بود، گفت: بابا دست از سرش بردارید. یک نفر هست سر ترکیب این تیم با افراد دیگری شرطبندی میکند و چون با مربی شریک شده، هرهفته او شرط را میبرد و بنابراین این مربی هم به نوایی میرسد. برای همین دست به ترکیب تیم برندهاش نمیزند!
صدای خودجوشِ یک خودسر: این همه هاشمی هاشمی کردید درست فردای مراسم ترحیمش ایرباس وارد ایران کردید؟ یکماه صبر میکردید لااقل! قدیم ندیمها احترامی بود، رعایتکردنی بود.
نجوای یک مدیر ایرانایر: میگویند خانمی با زحمت فراوان و کلی دوندگی آپارتمان به درد بخوری پیدا کرد. هرچه بالا و پاییناش کرد، دید خیلی خانه را پسندیده. به بنگاهی گفت: این ملک خیلی خوبه و همونه که دنبالش بودم. البته از دید من اینطوریه و باید نظر همسرم را هم بپرسم. بنگاهی نگاهی به خانم کرد و گفت: همشیره اگه از من میپرسی، میگم معامله را تمام کن بره پی کارش. این روزها همسرخوب بهتر از آپارتمان خوب گیر میادها!
مدیونید اگر فکر کنید منظور راوی این بوده که این روزها هواپیمای خوب راحتتر از دلواپس خوب گیر میآید!
بیانیه باند فرودگاه مهرآباد: آخیش! ایرباس جانم. نفسم، همدمم... هماکنون که به سلامتی و دل شاد بر من فرود آمدی و چرخهایت بر دل ریش من خنج کشید، دانستم این دوری ناخواسته هرگز از میزان محبت من به تو نکاسته.
صدای یک دلواپس: خوبه خوبه... همین دیگه امروز برای این هواپیمای بزک دوزک کرده لاو میترکونی، فردا لابد برای بقیه بویینگ و فوکرها هم میخواهی همین عشقولانهها را زمزمه کنی. اُف بر تو باد. میدهم آسفالتت را از تنت بکنند آتیشپاره!
پ
نظر کاربران
حالا کی سوار این هواپیما میشه شماها دیگه