طنز: سعدی هم شیطونی بوده ها!
مطلب ارسالی شما عزیزان - حسن کیوانلو
برترین ها: خودمونیم سعدی هم شیطون بوده ها، با دوستاش میرفتن دور همی، یواشکی طرفشو دید میزده نمونش:
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا نگویند (ندانند) رقیبان که تو منظور منی
احتمالا دست جمعی با هم کلاسی های مکتب خونشون رفته بودن قهوه خونه طرفم جلوش نشسته بوده که هی چپ و راست و نگاه میکرده. بعدشم به دختر پیشنهاد داده دختره با کیفی جزوه ای چیزی زده تو سرش که گفته:
چون دل آرام میزند شمشیر، سر ببازیم و رخ مگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم
اخی
دوستاش بچه مایه بودن میخواستن مخ طرف و بزنن. تازه دختره هم از اینایی بوده که همین که پاش به مکتب خونه رسیده چشم مامان باباشو دور دیده به ابروهاش دست زده که گفته:
خود کشته ی ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنی ام باز بفرمای به ابروی
بعد دوستاش اومدن نصیحتش کردن گفتن بابا این دختره به دردت نمیخوره که سعدی گفته:
دل داده را ملامت گفتن چه سود دارد
میباید این نصیحت کردن به دل ستانان
و یکی رو واسطه میکنه که بره و با دختره حرف بزنه که دختره میگه نه شوهر من باید سمند داشته باشه (اشتباه نگیرد سمند یه نوع اسب) و خونه دوبلکس با طویله اختصاصی و حوض سرپوشیده
خلاصه از اونجایی که از شعر و هنر و ادب و... پول در نمیاد سعدی شکست عشقی خورده معتاد شده افتاده زندان ولی هنوزم عاشق طرف بوده و تو زندان این شعرو میگه:
باور مکن که من دست از دامنت بدارم
زنجیر نگسلاند پیوند مهربانان
دختره هم با یه پسری که باباش نمایشگاه اسب و الاغ فروشی داشته خودشم تا سوم ابتدایی درس خونده بود ازدواج کرده الانم ۳تا بچه دارن و خوش و خرم دارن زندگیشونو میکنن...
چیه؟ انتظار داشتین بگم دختره بدبختو سیاه بخت میشه بعد یاد اون روزا میوفته و آهنگ گروه سون هم زیر صدا پخش میشه؟؟؟ مگه فیلم فارسیه؟؟؟ این حقیقته زندگیه سعدی یعنی باور نکردین؟؟؟!
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا نگویند (ندانند) رقیبان که تو منظور منی
احتمالا دست جمعی با هم کلاسی های مکتب خونشون رفته بودن قهوه خونه طرفم جلوش نشسته بوده که هی چپ و راست و نگاه میکرده. بعدشم به دختر پیشنهاد داده دختره با کیفی جزوه ای چیزی زده تو سرش که گفته:
چون دل آرام میزند شمشیر، سر ببازیم و رخ مگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم
اخی
دوستاش بچه مایه بودن میخواستن مخ طرف و بزنن. تازه دختره هم از اینایی بوده که همین که پاش به مکتب خونه رسیده چشم مامان باباشو دور دیده به ابروهاش دست زده که گفته:
خود کشته ی ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنی ام باز بفرمای به ابروی
بعد دوستاش اومدن نصیحتش کردن گفتن بابا این دختره به دردت نمیخوره که سعدی گفته:
دل داده را ملامت گفتن چه سود دارد
میباید این نصیحت کردن به دل ستانان
و یکی رو واسطه میکنه که بره و با دختره حرف بزنه که دختره میگه نه شوهر من باید سمند داشته باشه (اشتباه نگیرد سمند یه نوع اسب) و خونه دوبلکس با طویله اختصاصی و حوض سرپوشیده
خلاصه از اونجایی که از شعر و هنر و ادب و... پول در نمیاد سعدی شکست عشقی خورده معتاد شده افتاده زندان ولی هنوزم عاشق طرف بوده و تو زندان این شعرو میگه:
باور مکن که من دست از دامنت بدارم
زنجیر نگسلاند پیوند مهربانان
دختره هم با یه پسری که باباش نمایشگاه اسب و الاغ فروشی داشته خودشم تا سوم ابتدایی درس خونده بود ازدواج کرده الانم ۳تا بچه دارن و خوش و خرم دارن زندگیشونو میکنن...
چیه؟ انتظار داشتین بگم دختره بدبختو سیاه بخت میشه بعد یاد اون روزا میوفته و آهنگ گروه سون هم زیر صدا پخش میشه؟؟؟ مگه فیلم فارسیه؟؟؟ این حقیقته زندگیه سعدی یعنی باور نکردین؟؟؟!
پ
نظر کاربران
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر "عشق" بر مس ام افتاد و "زر" شدم
(دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا نگویند (ندانند) رقیبان که تو منظور منی)
منظور این بیت اینه که سعدی به یه سمت دیگه نگاه می کرده تا رفیقاش نفهمن عاشق دخترس
شما اشتباه برداش کردی دادا
این وصله ها به سعدی نمی چسبه!!!
متاسفانه سعدی امکانات ازدواج رو نداشت!!هیچ دفترخونه ای رو سراغ نداشت تا بتونه با محبوبش اونجا ازدواج کنه.بخاطر همینه که میگه:
هر روز به شیوه ای و لطفی دگری--
چندانکه نگه میکنمت خوبتری
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش---
بستانم و ترسم دل قاضی ببری
پاسخ ها
همه ایناروز خودش بهت گفته؟!!
اینجا همه شاعر شدن،اقا دست بردی به شعر این داداش حسن ماکه نکن بچه عیبه..!!!
نه یخچال فرنگی،وقتی منظور کسی رو نفهمیدی اظهار نظر نکن
آقا نادر در یک کلمه خیلی بی ادب و بی شخصیتی،توهین نکن !!!!
به ایول مجله عزیز مرسی که قابل دونستی نوشته ی من رو انگیزه خوبی بود که بازم بنویسم ممنونم
پاسخ ها
+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*
سلاااااااام داداش حسن جـــــــــــانم
خيلي جالب بــــــــــــــــود
مرسيييييييييييييييييييييييييييي
منتظر نوشته هاي زيبات هستم عزيزم.
مـــــــــــوفق باشي...
ممنون حسن جان من نمی دونستم تو نوشتی.بهت افتخار می کنم پسر گلم.
مرسى داداش حسن خيلى بامزه بود ؛)))
بابا حسن جان حسابی امیدوارم کردی...من بهت افتخار میکنم داداش گلم++++++
وااای حسن جان مرسی خیلی بامزه بود
کپسول استعداد بودی و نمیدونستیم !!! :)))
جالب بود داداش حسن