۴۵۳۵۲۳
۱ نظر
۵۰۲۷
۱ نظر
۵۰۲۷
پ

طنز؛ درب یا در؟

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا درِ کلاس را باز کرد و بدون اینکه چیزی بگوید سوی تخته‌سیاه رفت و رویش نوشت: «تفاوتِ درب با در؟» بعد انگشت اشاره‌اش را سوی قالیباف گرفت و گفت: «شما بگو تفاوت‌شون چیه؟» قالیباف که توقع چنین غافل‌گیری‌ای را نداشت، عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و با صدایی لرزان گفت: «درب ب داره اما در ب نداره، غیر از این بنده تفاوتِ دیگه‌ای نمی‌بینم». دهخدا نفسی عمیق کشید و گفت: «منظورم اینه که به چه نوعش می‌گن درب و به چه نوعش می‌گن در؟» صدای رگ به رگ شدن مخ بچه‌ها در کلاس پیچید.

دهخدا آه کشید و گفت: «به دَربی که بسیار بسیار بزرگ باشه می‌گن درب، مانند دربِ دروازه یا درب کاخ‌ها، اما باقی درها به صورتِ در نوشته می‌شن، مانند درِ خانه، درِ خودرو، درِ رُب گوجه‌فرنگی». رحیم‌پور ازغدی با کلافگی پرسید: «پس چرا می‌گن درب دروازه رو می‌شه بست اما درِ دهن مردم رو نمی‌شه بست؟» مرتضوی لبخند زد و گفت: «جفتش رو می‌شه بست». عباسی بدون اینکه اجازه بگیرد پلاک خودروی شخصی‌اش را از زیر روپوشش در آورد و گفت: «آمریکایی‌ها بارها خواستن درِ دهن من رو ببندن اما نتونستن». رائفی‌پور انگشت‌اش را در هوا تکان تکان داد و گفت: «گر تو چشم بستی دهانت باز کن!» روازاده با لبخند خاص خودش گفت: «اصلا باز کردن و بستنِ درها باعث ایجاد سرطان دریچه‌ میترال می‌شه».
قاضی‌پور یک عروسکِ خبرنگار از توی کیفش درآورد و همان‌طور که بهش مشت می‌زد با خشم فریاد کشید: «تو یکی درِ دهنت رو ببند!» دهخدا که از این همه بی‌نظمی به ستوه آمده بود فریاد زد: «درس امروزمون درباره‌ تفاوت درب با دره، مسابقه‌ سخنرانی برگزار نکردیم که. پس خواهش می‌کنم همراهی کنید و یک مثال بزنید». احمدی‌نژاد که شیفته‌ سخنرانی بود شروع کرد به بشکن زدن و گفت: «مثلا، اومدم سر کوچه‌تون درِ خونه‌تون خونه نبودی...» اما یکهو حرفش را قطع کرد و با بغض گفت: «اجازه! اینا چرا همراهی نمی‌کنن؟» دهخدا با عصبانیت پاسخ داد: «مگه اینجا مطرب‌خونه‌اس؟ اینا می‌دونن اگه باهات همراهی کنن باید از درِ کلاس برن بیرون!»

احمدی‌نژاد با بغض سر جایش نشست، درِ جامدادی‌اش را باز کرد، مدادش را برداشت و شروع کرد به شعارنویسی روی میزش. دهخدا سعی کرد بر اعصابش مسلط باشد، پس نفسی عمیق کشید و گفت: «فقط به درب‌های بسیار بزرگ می‌گن درب، باقی درها به شکل در نوشته می‌شن، متوجه شدین؟» قالیباف با اعتراض گفت: «ما اهل کم کاری نیستیم، یه ب اضافه باشه بهتر از اینه که نباشه، این‌طوری دهن‌پر‌کن‌تر هم است». دهخدا با کلافگی گفت: «وقتی بی‌سوادی همه‌گیر بشه دیگه تعجبی نداره که روی بیلبوردها پر از غلط‌های املایی باشه». این را گفت و با حالت قهر از کلاس بیرون رفت و در را پشت سرش به چهارچوب کوبید. وقتی دهخدا رفت احمدی‌نژاد با کمک مشایی رفت بالای میز و همان‌طور که بشکن می‌زد خواند: «اومدم سر کوچه‌تون درِ خونه‌تون خونه نبودی...» باقی بچه‌های کلاس این بار با او همراهی کردند و قر دادند و روی تخته‌سیاه صورت دهخدا را نقاشی کردند و برایش شاخ کشیدند!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    جالب بود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج