پاراگراف کتاب (۱۰۱)
ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم.
راستي چرا؟ چرا در لابه لاي حوادث ، رخدادها و مناسبت هاي ايام مختلف سال، «کتاب و کتاب خواني» به اندازه يک ستون از کل روزنامه هاي يک سال ارزش ندارد؟ شايد يکي از دلايلي که آمار کتاب خواني مردم ما در مقايسه با ميانگين جهاني بسيار پايين است، کوتاهي و کم کاري رسانه هاي ماست. رسانه هايي که در امر آموزش همگاني نقش مهم و مسئوليت بزرگي را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکي برايمان هديه اي دوست داشتني بود و يادمان داده اند که بهترين دوست است! اما اين کلام تنها در حد يک شعار در ذهن هايمان باقي مانده تا اگر روزي کسي از ما درباره کتاب پرسيد جمله اي هرچند کوتاه براي گفتن داشته باشيم. و واقعيت اين است که همه ما در حق اين «دوست» کوتاهي کرده ايم، و هرچه مي گذرد به جاي آنکه کوتاهي هاي گذشته ي خود را جبران کنيم، بيشتر و بيشتر او را مي رنجانيم.
حالا برای نخستین بار می بینم که تو هم آدمی هستی مثل خود من. من همه اش به فکر نارنجک هایت، به فکر سر نیزه ات، و به فکر تفنگت بودم؛ ولی حالا زنت جلو چشمم است و خودت و شباهت بین من و تو.
در جبهه ی غرب خبری نیست | اریش ماریا رمارک
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه می کنیم و به آنها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم. به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی می کنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشم، تا آنطور که ما می خواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند.
به جای آنکه از لحظه ای که در آن هستیم لذت ببریم، سعی می کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و... شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم. می خواهیم همه چیز را به بهترین حالت آن حفظ کنیم. دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم.
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است نو و سالم باقی بمانند...
در همه اینها ما دنبال "ثبات" و "قرار" هستیم، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم.
همه چیز گذرا و فانی است، فقط اوست که می ماند؛ و چون مولانا این قانون را از شمس آموخته بود، به یک شادی و آرامش عمیق رسیده بود. ما برای آنکه قرار را حفظ کنیم، بی قرار می شویم.
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بی ثباتی است. فقط بی ثباتی است که ثبات دارد و ما مدام در حال نقض این مهم ترین قانون جهان هستیم مدام می خواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالی که اصل جهان بر بی ثباتی و تغییر است. از همین لحظه ها لذت ببر.
ما همیشه با عشق فریب می خوریم، زخمی می شویم و گاهی غم بر وجودمان چیره می شود، اما باز هم عشق می ورزیم و زمانی که با مرگ دست و پنجه نرم می کنیم، به گذشته نگاه می کنیم و به خودمان می گوییم: من بارها زجر کشیدم؛ گاهی اشتباه کردم، اما همیشه عشق ورزیدم.
بیلی | آنا گاوالدا
بخیل را در مشورت کردن، دخالت نده که تو را از نیکوکاری باز می دارد و از تنگدستی می ترساند، ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیه تو را سست می کند.
حریص را در مشورت کردن دخالت نده که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می دهد.
نهج البلاغه | امیرالمومنین (ع)
تکنولوژی فکر | دکتر علیرضا آزمندیان
این است که او را عادت دهید هر چه می خواهد به زور بگیرد، زیرا هر قدر آرزوهایش آسانتر انجام گیرد خواسته هایش زیادتر خواهد شد، دیر یا زود به علت عدم قدرت مجبور خواهید شد برخلاف میل خود خواهشهای او را نادیده بگیرید.
صدمه حاصل از این امتناع که طفل به آن عادت نکرده است، در قیاس با محرومیت از آنچه میل به دست آوردنش را دارد، به مراتب بیشتر است بچه لوس و پرتوقع اول عصایی را که در دست دارید می خواهد، بعد ساعتتان را، سپس مرغی را که می پرد و ستاره هایی را که می درخشند. خلاصه هرچه را می بیند می خواهد. چگونه می توانید او را راضی نگه دارید؟ مگر اینکه خدا باشید.
امیل | ژان ژاک روسو
سیری در سپهر جان | مصطفی ملکیان
سوختن در آب، غرق شدن در آتش | چارلز بوکفسکی
زمین انسان ها | آنتوان دو سنت اگزوپری
این که هرگز عشق، محبت، رفاقت و هیچ چیز با ارزش دیگری را از کسی گدایی نکنم؛ چون معمولا چیز با ارزش را به گدا نمی دهند.
یاد گرفته ام که همیشه آن گونه سبکبار زندگی کنم که به هنگام رویارویی با ناگزیرهای سهمگین زندگی چون دوستی، عشق یا مرگ، چیز زیادی برای از دست دادن نداشته باشم.
فراتر از بودن | کریستین بوبن
تصادفات، کهولت و حتی خود مرگ ناشی از تصاویر غلط ذهنی است.
اگر انسان خود را چنان ببیند که خدا او را می بیند موجودی تابناک، بی تولد و بی مرگ وبدون محدودیت زمان می شود. زیرا خداوند انسان را به سیمای خود و شبیه خود آفریده است.
اتاقی از آن خود | ویرجینیا وولف
فلسفه ای برای زندگی | ویلیام اروین
نمی شود یارا! اینها که حسرت خوردنی ست ابلهانه و باطل، حق آدمیان کم عقل است. باید دوید، رسید، حادثه ای دیر را در آغوش کشید و گفت: دیر آمدی ای نگار سرمست، زودت ندهیم دامن از دست.
بر جاده های آبی سرخ | نادر ابراهیمی
نظر کاربران
این قسمت عالی بود.
بسیار ممنون
آقا این بخشتون محشره برای کسایی که مثل من عاشق کتاب هستن