طنز؛ شما بگو چیکار کنیم؟
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
اگر بروی توی روزنامه بنویسی، میگویند: سانسور را پذیرفتی.
اگر توی اینترنت چیزی بنویسی، میگویند: پشت کامپیوترنشستن که نشد فعالیت.
اگر شعار بدهی، میگویند: اینها همهاش شوآف است و میخواهی دیده شوی.
اگر پا شوی بروی جلو مجلس و سکوت کنی، میگویند: داری به جامعه هزینه تحمیل میکنی.
اگر بنشینی خانه و کاری نکنی، میگویند: ترسو هستی و مسئولیت اجتماعی نداری.
اگر با آنوریها مصاحبه کنی، میگویند: تن دادی.
اگر با اینوریها مصاحبه کنی، میگویند: وا دادی.
اگر جریان حاکم را نقد کنی، میگویند: از جریان رقیب پول گرفتی.
اگر جریان رقیب را نقد کنی، میگویند: از جریان حاکم پول گرفتی.
اگر درس بخوانی، میگویند: آخرش که چی؟
اگر کتاب بنویسی، میگویند: خب که چی؟
اگر عاشقانه بنویسی، میگویند: اسکل هستی و از واقعیات جامعه دوری.
اگر واقعگرایانه بنویسی، میگویند: قالتاق هستی و چشمت به جوایز خارجی است.
اگر کافه راه بیندازی، میگویند: شاسکول هستی و کاری به توده و طبقه کارگری و کودکان کار نداری.
اگر بروی از کودکان کار فیلم بگیری، میگویند: شامورتهبازی درمیآوری و داری فیلم بازی میکنی.
اگر هر کاری کنی، میگویند: حتما از خودشان است که نمیگیرندش.
اگر بگیرندت، میگویند: زندان هم شده شوخی، همه را میگیرند.
اگر زودتر آزاد بشوی، میگویند: حتما خودت را فروختی.
اگر تا آخرش صبر کنی، میگویند: خودقهرمانپنداری داری.
اگر زندگی کنی، میگویند: چرا نمیمیری ما راحت شویم؟
اگر بمیری، میگویند: تقصیر خودش بود که مرد. راحت شد.
اگر بروی توی روزنامه بنویسی، میگویند: سانسور را پذیرفتی.
اگر توی اینترنت چیزی بنویسی، میگویند: پشت کامپیوترنشستن که نشد فعالیت.
اگر شعار بدهی، میگویند: اینها همهاش شوآف است و میخواهی دیده شوی.
اگر پا شوی بروی جلو مجلس و سکوت کنی، میگویند: داری به جامعه هزینه تحمیل میکنی.
اگر بنشینی خانه و کاری نکنی، میگویند: ترسو هستی و مسئولیت اجتماعی نداری.
اگر با آنوریها مصاحبه کنی، میگویند: تن دادی.
اگر با اینوریها مصاحبه کنی، میگویند: وا دادی.
اگر جریان حاکم را نقد کنی، میگویند: از جریان رقیب پول گرفتی.
اگر جریان رقیب را نقد کنی، میگویند: از جریان حاکم پول گرفتی.
اگر درس بخوانی، میگویند: آخرش که چی؟
اگر کتاب بنویسی، میگویند: خب که چی؟
اگر عاشقانه بنویسی، میگویند: اسکل هستی و از واقعیات جامعه دوری.
اگر واقعگرایانه بنویسی، میگویند: قالتاق هستی و چشمت به جوایز خارجی است.
اگر کافه راه بیندازی، میگویند: شاسکول هستی و کاری به توده و طبقه کارگری و کودکان کار نداری.
اگر بروی از کودکان کار فیلم بگیری، میگویند: شامورتهبازی درمیآوری و داری فیلم بازی میکنی.
اگر هر کاری کنی، میگویند: حتما از خودشان است که نمیگیرندش.
اگر بگیرندت، میگویند: زندان هم شده شوخی، همه را میگیرند.
اگر زودتر آزاد بشوی، میگویند: حتما خودت را فروختی.
اگر تا آخرش صبر کنی، میگویند: خودقهرمانپنداری داری.
اگر زندگی کنی، میگویند: چرا نمیمیری ما راحت شویم؟
اگر بمیری، میگویند: تقصیر خودش بود که مرد. راحت شد.
وصیت
سوفیا... سوفیا... عشق من... تو بگو من به کدام ساز این جماعت برقصم؟ عاشق تو؛ میدون دوم.
پ
ارسال نظر