طنز؛ «نامهای به یک جنابعالی!»
فاضل ترکمن در روزنامه شهروند نوشت:
یک دانه سلام خشک و خالی
تقدیم شما جنابعالی!
احوال شما همیشه خوب است
اموال شما همیشه خوب است
تا هست خوراک زیرمیزی
دورید شما هم از مریضی
لاغر نه! شما همیشه چاقید
اصلا! بهخدا! نمیشه! چاقید
هر جیب شما خدای پول است
املاک شما جهانشمول است
ویلای قشنگ و باغ دارید
هر جا بشود اتاق دارید:
در مشهد و ساری و ری و قم
گور پدر تمام مردم!
مشهورترید از ستاره
در داخل بیست و یک اداره!
یک عالمه کارمند بدبخت
هستند اگر، خیالتان تخت!
واجب شده بر شما سفر هی!
همراههزار خمرهی می!
البته میشما تمیز است
می نیست میشما که... چیز است
آن چیز که حافظ از دل و جان
خوردهست همیشه با فسنجان!
ای گندهترین درنده!ای فیل!
وقتی که شدید مست و پاتیل
پشت سر هم هوار کردید
هفتاد هلو سوار کردید...!
یک صحنه که زشت بود و ناجور
با کسب اجازه میشه سانسور!
با تیغ زدیم ریشمان را!
آخیش! زدیم نیشمان را!
یک نامه نوشتهایم همچین
هرچند نکردهایم توهین!
ای نامه که میروی به سویش
از جانب من نبوس رویش!
رویش شده زشت و خالخالی
از بس که نموده ماستمالی!
رفتیم دگر ولی بهناچار
رفتیم دگر... خدانگهدار!
رفتیم سراغ بیت بعدی
از قول شما، جناب سعدی:
«گاوان و خران باربردار
بِهْ زِ آدمیان مردمآزار!»
پ
ارسال نظر