طنز؛ با مأموران سرشماری همکاری کنید!
پیمان مقدم در روزنامه ایران نوشت:
مأمور سرشماری: سلام. طرح سرشماری است، لطفاً خودتان را معرفی کنید
شهروند اول: با سلام؛ اکنون که قلم به دست میگیرم و به روی کاغذ میآورم باید متذکر شوم که شما هر چه که دیکته کنید ما موطف نیستیم انجام دهیم. ما هر چیزی را که خودمان صلاح بدانیم املا میکنیم و ارائه میدهیم و گوشمان به حرف کسی بدهکار نیست.
شما باید یکبار دیگر تاریخ جهان را مطالعه کنید و ببینید که این آمار گرفتن و جنگولک بازیها فقط و فقط برنامه غربیها برای تسلط بر شرق است. اصلاً شما چه کاره هستید که میخواهید از ما آمار بگیرید؟ ما خودمان هر وقت صلاح بدانیم آمار خودمان را میگیریم و هر وقت دلمان نخواهد آمار دیگران را میگیریم.
مأمور سرشماری: سلام. تشریف میارید دم در؟ سرشماریه...
شهروند دوم: یه لحظه... الو... الو... چی؟«...» فوت کرد؟ کدوم بیمارستانه؟ اومدم. جلدی میام. بگو جنازه رو معطل کنن تا بیام. یه شیتیل بده به مأمور ترخیص تا من برسم. نگران نباش موتور میگیرم! مأمور سرشماری: قربان لطفاً اسم، شهرت، شماره ملی؟
شهروند دوم: عزیزم وقت گیر آوردی؟ اسطوره مملکت درگذشته؛ شما حرف از آمار میزنی؟ این بود آمارهای ما؟
مأمور سرشماری: منظورتون آرمانه احتمالا! شهروند دوم: حالا همون. من یه کتاب هم درباره روشهای آرمانگیری زیر چاپ دارم. مأمور سرشماری: منظورتون آماره؟ شهروند دوم: بچهها ایشون رو بزکش کنید تا سر کوچه لطفاً...
مأمور سرشماری: خب شما خونه از خودتون دارین یا مستأجرین؟
شهروند سوم: شما از این سؤالت منظوری داری؟ مأمور سرشماری: والا من مأمورم و معذور. شهروند سوم:همین دیگه. معلومه که مأموری. بگو مأمور کجایی؟ از کی خط میگیری؟
مأمور سرشماری: والا ما مأمور آماریم. شهروندسوم: خب همین. اومدی آمار بگیری و آمار ببری. والا ما هر چی داریم سهم مونه، حق مونه، از سفره خودمون برداشتیم. حرفی هست؟
مأمور: نوش جون تون. گوشت بشه به تن تون. شاگرد ماگرد نمیخوای؟ شهروند سوم: فک کردی با بچه طرفی؟ اومدی از ما آمار بگیری ببری اونور رسوامون کنی؟ نخیر. ما زرنگتر از این حرفا هستیم.
مأمور سرشماری: خب بالاخره چی بزنم؟ مستأجر؟ شهروند: بله، بله... تازه صاحبخونه حکم تخلیه رو هم گرفته. باید بریم یه ویلای جمع و جورتر تو لواسون. اونجا هم میاین واسه آمار؟ مأمور: مگه کی قراره برین؟ شهروند: ایشالا همین روزا که حکم دادگاه اومد و خیال مون راحت شد. اصلاً بزنین کارتن خواب!
مأمور سرشماری: شغل؟
شهروند چهارم: وزیر امور خارجه! مأمور سرشماری: ایول! شما همونی که ترکمانچای رو امضا کردی و مملکت رو فروختی به اجانب؟ شهروند چهارم: ببخشید جسارتاً شما از کجا اومدی؟
مأمورسرشماری: مرکز آمار ایران. شهروند چهارم: احیاناً توپخونه مسیرت میخوره؟ مأمور: بله منزل ابوی تو فردوسیه. شهروند چهارم: خب متوجه ماجرا شدم. سؤال بعدی؟ مأمور سرشماری: به نظرتون حالا برجام چی میشه؟ پاره میشه؟ شهروند چهارم: خودمون داغون نشیم تو این ماجراها صلوات...
پ
ارسال نظر