طنز؛ چو پول بود حزب من باد!
فریور خراباتی در روزنامه ایران نوشت:
یک ورزشکاری اخیراً پس از مصدومیت خود در اینستاگرامش نوشته: «تن من مباد و پرسپولیس باد» پس از شنیدن این خبر حکیم ابوالقاسم فردوسی، حافظ شیرازی وسعدی تحت تعقیب اینترپل قرار گرفته و چند شاعر دیگر مانند نظامی گنجوی، قآنی، ابوسعید ابی الخیر خود را به نزدیکترین کلانتری معرفی کردند، خیام هم که قبلاً بنا به جرایم دیگری دستگیر شده است.مولانا هم که در ترکیه است و همین روزها بر اثر بمبگذاری جان خود را از دست خواهد داد، چون اساساً اگر در میوه فروشیهای ترکیه هم بمبگذاری کنند، یک هموطن ما آسیب خواهد دید.حال ممکن است شما فکر کنید که این شعرا و ادیبان قرن هاست که جان خود را از دست دادهاند اما سخت در اشتباه هستید.
یک ورزشکاری اخیراً پس از مصدومیت خود در اینستاگرامش نوشته: «تن من مباد و پرسپولیس باد» پس از شنیدن این خبر حکیم ابوالقاسم فردوسی، حافظ شیرازی وسعدی تحت تعقیب اینترپل قرار گرفته و چند شاعر دیگر مانند نظامی گنجوی، قآنی، ابوسعید ابی الخیر خود را به نزدیکترین کلانتری معرفی کردند، خیام هم که قبلاً بنا به جرایم دیگری دستگیر شده است.مولانا هم که در ترکیه است و همین روزها بر اثر بمبگذاری جان خود را از دست خواهد داد، چون اساساً اگر در میوه فروشیهای ترکیه هم بمبگذاری کنند، یک هموطن ما آسیب خواهد دید.حال ممکن است شما فکر کنید که این شعرا و ادیبان قرن هاست که جان خود را از دست دادهاند اما سخت در اشتباه هستید.
به دلیل اینکه یک ماه پیش«صائب تبریزی» برای بنده در دنیای مجازی درخواست دوستی ارسال کرد و پس از اینکه بنده آن را نپذیرفتم، پیامی فرستاد و نوشت: «فرومایه چرا درخواست دوستی را نپذیرفتی؟!» و بنده را بلاک کرد.کار به همین جا ختم نمیشود، زیرا اخیراً در یکی از صفحات مجازی که به نام«سهراب سپهری» ساخته شده، یک اندیشمند بزرگ برای ایشان پیامی گذاشته و نوشته«استاد ممکنه درخواست دوستی برای من بفرستید؟!» حال اینکه پس از فروخته شدن آثار نقاشیهای ایشان به مبلغ چند میلیارد تومان در حراجیها، عدهای در اعتراض اعلام کردند که«بهتر نیست سهراب به جای قایق، کشتی تفریحی بسازد؟».
در این میان یکی از منتقدان شعر و ادب پارسی در نامه ای سرگشاده (من نمیدونم مگه نامه سرتنگه هم داریم؟! مگه قیفه؟!) خطاب به سهراب سپهری نوشت: «سهراب با فروختن تابلوهای نقاشی خود ثابت کرد که چون پول بود، حزب من باد!» به هرحال کار به حدی بالا گرفت که حکیم ابوالقاسم فردوسی از آن دنیا پیامی فرستاد و گفت: «وجداناً دست از سر اشعار بنده بردارید، بابا من اصلاً شاعر نبودم، توی عطاری شاگرد عطار نیشابوری بودم!».
در پایان لازم است بدانیم که واقعاً لازم نیست همه افراد دنیا شاعر باشند یا شعر بسرایند یا در مورد شعر نظر بدهند یا شعرهای قدیمی را به شعرهای امروزی تبدیل کنند، یک عده اشتباه کردهاند و در گذشته شاعر شدهاند، الان هم پشیمان هستند، منتهی دستشان از دنیا کوتاه است و نمیتوانند این ابراز پشیمانی را اعلام کنند.اصلاً اگر شما نگاهی به چهره مجسمه فردوسی در میدان فردوسی تهران بیندازید، یک شرمندگی خاصی در صورت این بزرگوار دیده میشود، لطفاً بیخیال شوید!
پ
نظر کاربران
دمت گرم خییلی باحال بود
خیلی خیلی عالی بود . مرسی که لبامونو می خندونید.
یعنی عالییییییییییییییییییییییییییییی