طنز؛ کتک هست ولی کم هست!
حمید برزگر در وبسایت چیزنا نوشت:
در گذشته که کتک معلم گل بود و هر که نمی خورد خُل بود ، بسیاری از خانواده ها با هر سیلی یا ضربه شیلنگی که دانش آموز نصیبش میشد ، با تصور اینکه فرزندشان گامی مهم به سوی بزرگ شدن برداشته ، موجی از رضایت سلول های بدنشان را رد می نوردید و از اینکه بچه هایشان را به افراد لایقی سپرده اند ، خوشحال بودند والبته عده ای که دلش را داشتند ،خودشان نیز گاهی در خانه کتک هایی مکمل را به فرزندانشان هدیه می دادند تا رسالت خود در این زمینه را به انجام رسانده باشند. در این میان البته بودند معدود خانواده هایی که نازک دلی ژن غالبشان بود و از شرایط راضی نبودند و بچه هایشان را با ناز و نوازش بار می آوردند.
در گذشته که کتک معلم گل بود و هر که نمی خورد خُل بود ، بسیاری از خانواده ها با هر سیلی یا ضربه شیلنگی که دانش آموز نصیبش میشد ، با تصور اینکه فرزندشان گامی مهم به سوی بزرگ شدن برداشته ، موجی از رضایت سلول های بدنشان را رد می نوردید و از اینکه بچه هایشان را به افراد لایقی سپرده اند ، خوشحال بودند والبته عده ای که دلش را داشتند ،خودشان نیز گاهی در خانه کتک هایی مکمل را به فرزندانشان هدیه می دادند تا رسالت خود در این زمینه را به انجام رسانده باشند. در این میان البته بودند معدود خانواده هایی که نازک دلی ژن غالبشان بود و از شرایط راضی نبودند و بچه هایشان را با ناز و نوازش بار می آوردند.
دانشمندان بر این باورند که شیوه و سبک زندگی مدرن و گسترش تکنولوژی ، بر روی ساختارهای سلولی انسان ها تاثیراتی مخربی می گذارد و از جمله اینکه امروز ژن نازک دلی ، ژن غالب انسان ها شده است و اکثر انسان ها به این باور رسیده اند که تنبیه بدنی کاری اشتباه است.
در این میان هنوز نسلی مقاوم در برابر تغییرات ، مثل شیر ایستاده اند و با ژن های مقاومشان به شیوه های قدیمی پایبندند.هر چند قانون دست و پایشان را بسته و با فشردن دندان هایشان به هم ، اغلب نگاه هایی از سر خشم به دانش آموزان می کنند و با سعه صدر ، جلوی خود را می گیرند و دست به چوب و شیلنگ و خط کش نمی برند. اما بعضی از این دلاوران تمام مرزهای پیش رو را در می نوردند و با رشادت تمام به جان دانش آموزان می افتند و با کتک هایی از سر دلسوزی این گوهر دیرپای خشم و بغض و خشونت را به نسل بعدی منتقل می کنند.
حال عده ای با این اندک بازماندگان دوران طلایی تنبیه چنان برخورد می کنند که انگار فاجعه ای رخ داده است.
دوستان عزیز می دانید با حذف این بازماندگانی که توانسته اند راه خود را در این کارزار سخت آموزش ، باز کرده و به آموزش و پرورش راه یابند و با حقوق های اندک معلمی زندگی کنند ، چه اتفاقی می افتد؟ در این صورت دیگر دانش آموزان طعم عقده ها ، خشم ها ، حقارت ها و از همه مهمتر خشونت را نخواهند چشید. آیا فکر نمی کنید در این صورت آموزش آنها دچار کمبود و کاستی خواهد شد؟ بله خواهد شد. به تبعات آن فکر کنید ، وقتی خشم و خشونت و عقده های روانی کاهش یابد ، جرم وجنایت و خشونت در جامعه کاهش می یابد.تصور کنید در این صورت چه ضربه ای به اقتصاد و اشتغال جامعه خواهد خورد . عده زیادی روان پزشک ، پلیس ، وکیل و … بیکار خواهند شد. تصور کنید زندگی در این جامعه چقدر یکنواخت و بی هیجان خواهد شد ، دیگر نه جرمی ، نه جنایتی و نه تماشای اعدامی …
پس بیایید برای داشتن جامعه ای در خور ، با این نازنینِ خشمگینانِ سرشار از خشونت ، مهربان باشیم.
پ
ارسال نظر