۴۰۶۸۹۴
۳ نظر
۵۰۳۹
۳ نظر
۵۰۳۹
پ

طنز؛ دهقان فداکار در زمان دولت قبل و فعلی

غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود. خورشید در پشت کوه های پربرف یکی از کلان شهرها فرورفته بود. بیکاری روزانه مردم پایان یافته بود. دهقان فداکار هم دست از علافی کشیده بود و به منزل خود باز می گشت. در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان موبایل راه را روشن می کرد.

ماهنامه خط خطی - فریور خراباتی: غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود. خورشید در پشت کوه های پربرف یکی از کلان شهرها فرورفته بود. بیکاری روزانه مردم پایان یافته بود. دهقان فداکار هم دست از علافی کشیده بود و به منزل خود باز می گشت. در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان موبایل راه را روشن می کرد.

شهری که ریزعلی در آن زندگی می کرد، نزدیک راه آهن بود. ریزعلی متاسفانه هر شب از کنار راه آهن می گذشت تا به خانه اش برسد. آن شب، ناگهان، صدای غرش ترسناکی از کوه برخاست. دهقان فداکار قصد داشت از صحنه متواری شود، اما سنگ های بسیاری از کو فرو ریخت و راه او و قطار را مسدود کرد.

دهقان فداکار نمی دانیم از کجا، اما می دانست که تا چند دقیقه دیگر، قطار مسافربری به آنجا خواهدرسید. با خود اندیشید که اگر قطار با توده های سنگ برخورد کند، واژگون خواهدشد. او نمی دانست در آن لحظه چگونه راننده قطار را از خطر آگاه کند...

در زمان دولت جدید

در این لحظه، روزهایی را که به تماشای قطار می رفت به یاد آورد. صورت خندان مسافران الکی خوش را، که معلوم نبود با چه منطقی سوار قطار شده بودند، به یاد آورد که از دورن قطار به او با انگشتان دست اشاراتی داشتند. او در جست و جوی چاره ای بود تا بتواند جان مسافران را نجات دهد. ابتدا، قصد داشت با وجود سوز و سرمای شدید، به سرعت لباس های خود را ز تن درآورد که با خودش فکر کرد «توی این سرما چه کاریه؟» به همین دلیل، او ترجیح داد جلوی تقدیر نایستد و به جای آن، با دوربین موبایل خود این صحنه ناب را ضبط کند.

چند ثانیه بعد، قطار با سنگ ها برخورد کرد و پودر شد. تیم امداد و نجات به سرعت و خیلی زود، پس از سه روز پس از وقوع حادثه، به محل حادثه رسیدند و فیلمی که دهقان فداکار گرفته بود، در کانال های تلگرام با عنوان «صحنه دلخراش تصادف قطار با کوه و تکه تکه شدن مردم رو در لینک زیر ببینید» دست به دست شد.

در زمان دولت قبل

دهقان فداکار نمی دانست که دولت فقط ریل ها را روی زمین انداخته است و عکس یادگاری گرفته اند. خوشبختانه هنوز خط قطار راه اندازی نشده بود و فقط حدود هشتاد و سه پیمانکار پول این خط راه آهن را بالا کشیده بودند. به هر حال، دهقان فداکار دوست نداشت قصه خراب شود. بنابراین، لباس خود را درآورد و آن را آتش زد که در همان لحظه دو نفر او را به جرم پوشش نابهنجار و خال کوبی روی بدن بازداشت کردند. دهقان فداکار در حالی که دستبند به دست داشت گفت: «مگه مشکل ما موی جوانان بود؟»
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    بیکاری روزانه مردم پایان یافته بود.
    دمتگرم خیلی باحال بود

  • کمی تامل

    فقط خط اخر

  • بدون نام

    مزخرف بود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج