طنز؛ چه کسی ما کجوکولهها را حذف میکند؟
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
رفته بودم برای معلمی اقدام کنم و چون شمع بسوزم که قبولم نکردند. بابای سوفیا گفت چرا؟ من هم برای بابای سوفیا این خبر را خواندم: عباس قنبری، معاون دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفته: «بالغ بر ۳۰ بیماری ممنوعه برای معلمان مشخص کردیم تا معلم نشوند؛ بیماری دیابت، بیماریهای سلامت روحی و روانی و بیماریهای واگیردار...». بابای سوفیا گفت: پسر تو بیماری واگیردار هم مگر داری؟ یعنی تو تنها چیزی که داری فقط مرض است؟ یعنی آنها هم فهمیدند تو مریضی؟ تو بیماری واگیردار داری و این حرفها بهانه است و معلومدار شد چرا کسی بهت کار نمیدهد. خوب شد نگذاشتند معلم بشوی. معلم میشدی، چیز واگیردار یاد بچههای مردم میدادی. گفتم: مسئله این نیستها. مسئله این است که وقتی توی جهان دارند با معلول طوری رفتار میکنند که خودش را علت وضعیتش نداند و در جامعه همسطح دیگران باشد، الان اساتید دارند عملا معلولها و بیماران را حذف فیزیکی میکنند. بابای سوفیا گفت: تو مرض داری وگرنه دیگران که مرض ندارند بهت کار ندهند.
گفتم: عباس قنبری گفته: «اگر فردی قدش خیلی کوتاه باشد، چاق باشد، ستون فقراتش کج باشد، چشمش کمبینا باشد، یا هرچی... نمیتواند معلم بشود». بعد توضیح دادم که قبلا معلمها را به دلایل فکری خطکشی میکردند، الان خوشبختانه پیشرفت کردند و کجی و چاقی افراد را هم در نظر میگیرند؛ یعنی قبلا مثلا اگر چپ بودی قبولت نمیکردند، الان کج هم باشی رو هوایی.
بابای سوفیا رفت توی فکر. بعد گفت موبایلت اینترنت دارد؟ گفتم بله. گفت اسم این آقای عباس قنبری، معاون دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، را سرچ کن ببینیم خودش چه شکلی است.
سرچ کردم. وقتی گوگل ما را با ایشان آشنا کرد، بابای سوفیا گفت: آخی... فروید حق داشته.
وصیت
سوفیا... سوفیا... من شاید چاق، لاغر، کوتوله، نردبان، کج، چپ، کور، لوچ و بهصورت کلی مریض باشم، اما تو مثل جامعه با من نباش و من را حذف نکن. اتفاقا قدیمترها برخی رؤسا هم امثال ما کجوکولهها را از جلو چشم دور میکردند و میگفتند ما کارایی نداریم، اما تو بگذار دوستت داشته باشم تا ببینی با همین بدن کجوکولهام، سالمترین نوع احساس را تقدیم تو خواهم کرد.
پ
ارسال نظر