طنز؛ وقتی همه خانه دار شدیم!
فریور خراباتی در روزنامه ایران نوشت:
متأسفانه یکی از افرادی که نقشش در برهم خوردن نظم اقتصادی بشدت مشهود بوده اما کسی او را ندیده، «ارزش پول ملی» است.در حالی که ورزشکاری به مسابقات بینالمللی میرود، در میان شصت نفر به رتبه پنجاه و نهم میرسد(چون یک نفر پیش از مسابقه انصراف داده) اما چیزی از ارزشهای آنها کم نمیشود، اما«ارزش پول ملی» بدون شرکت در هیچ مسابقهای، ارزش خود را از دست میدهد.حال یک وزیری میآید و میگوید: «آقایی که گفت با ۵۰۰ هزار تومان مردم را خانه دار میکنم مفهوم پسانداز را از بین برد» بر این اساس بنده بر این باور هستم که آن دوست گرامی؛
متأسفانه یکی از افرادی که نقشش در برهم خوردن نظم اقتصادی بشدت مشهود بوده اما کسی او را ندیده، «ارزش پول ملی» است.در حالی که ورزشکاری به مسابقات بینالمللی میرود، در میان شصت نفر به رتبه پنجاه و نهم میرسد(چون یک نفر پیش از مسابقه انصراف داده) اما چیزی از ارزشهای آنها کم نمیشود، اما«ارزش پول ملی» بدون شرکت در هیچ مسابقهای، ارزش خود را از دست میدهد.حال یک وزیری میآید و میگوید: «آقایی که گفت با ۵۰۰ هزار تومان مردم را خانه دار میکنم مفهوم پسانداز را از بین برد» بر این اساس بنده بر این باور هستم که آن دوست گرامی؛
الف- تمام محاسبات ایشان درست بوده، فقط سال ۱۳۸۴ را با ۱۳۳۴ اشتباه گرفته بودند، پنجاه سال هم که عددی نیست آنقدر شلوغش کرده اید!
ب- چون رئیس دولت سابق بر این باور بود که«خونه اونجاست که صداته! پر عطر نفس هاته!» و تصور ایشان از خانه با آن چیزی که ما در ذهنمان داریم، یک چند کیلومتر آن طرفتر بود،
ج- ارزش پول ملی به درجهای از قدرت رسیده بود که با ۵۰۰ هزار تومان، سه کیلو خیار به شما میدادند، خیار هم که طبیعتاً از خانه بهتر است،
د- نرخ بیکاری به شرایطی رسیده بود که بدون پرداخت۵۰۰ هزار تومان، مردم خانه دار شده بودند، یعنی قبلاً«کفاش»، «نجار» یا«نانوا» بودند اما به علت ورشکستگی، «خانه دار» شدند.
بر این اساس شما اگر یک حساب سرانگشتی هم انجام بدهید، در آن دوران همه یک جورهایی«خانه دار» شده بودند.اغلب رانندههای تاکسی که حداقل«سه تا مهندس!» توی خانه داشتند که بیکار بودند و توی خانه به مادرشان کمک میکردند.شرکت پدر بنده یکضرب ورشکست شد و مادرم برخی از وظایف و امور خانهداری را به پدرم محول کرد.خلاصه یک جورهایی همه خانه دار شدیم.
یعنی دولت سابق اصرار به این موضوع داشت که ما خانه دار شویم به همین دلیل مسکن مهر را راهاندازی کرد که «دوبل!» خانه دار شویم.بدین صورت که شما یک خانه در مسکن مهر میخریدید، خانه موردنظر در منطقه جغرافیایی واقع شده بود که برای پیدا کردن کار باید دو تا صحرا، مقادیری تپه، چند عدد کوه و دره با شیب ملایم ۸۰ درجه را رد میکردید تا سر کار بروید، در نهایت ترجیح میدادید که در خانه خود در مسکن مهر مانده و خانهداری کنید!
پ
ارسال نظر