طنز؛ چند خبر بیربط و یک نتیجهگیری بینتیجه
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
آدم وقتی با بابای طرف تنها میافتد نمیداند چه بگوید. توی خبرها بالا و پایین میکنم و به بابای سوفیا میگویم: مجلس هفته آینده تعطیل است. بابای سوفیا میگوید: مجلس مگر باز بود؟ ما که نه بازبودنش و نه بستهبودنش فرقی به حالمان ندارد. برعکس همین ماستبندی سر کوچه که دو روز بسته باشد، کل محله میریزد بههم و همه عزا میگیریم. مجلس هم عین توست؛ میدون دوم؛ یعنی به قول شاعر تو فقط هستی که باشی. میروم توی بخش اخبار سیاسی و میگویم: اوه اوه...
گفتند: «با توجه به نقشی که شبکه اجتماعی توییتر در مسائل سالهای گذشته داشته، این شبکه بههیچوجه رفع فیلتر نمیشود». بابای سوفیا میگوید: پس توییتر هم بله. اما حواست باشد که سفرهای آقای احمدینژاد شائبه انتخاباتی نداشته و ندارد. بعد تو نه توییتر شدی، نه احمدینژاد؛ هی راستراست راه میری و غر میزنی و حتی به درد فیلتر یا رفع فیلتر هم نمیخوری، میدون بدبخت دوم.
میروم توی اخبار اجتماعی و میگویم: رئیس پلیس راه ناجا گفته هر مرگ جادهای یکمیلیارد و ٢٠٠میلیون تومان هزینه مستقیم و غیرمستقیم برای کشور دارد. بابای سوفیا میگوید یعنی اگر تو بشوی شوهر سوفیا و ماشین زیرت کند و قبل از اینکه مرگ جادهای بشوی، من نجاتت بدهم، یکمیلیارد و ۲۰۰میلیون تومان از هزینه کشور را کم کردهام؟ میگویم: والا با این روش استدلالی که شما داری، حتما بله. بابای سوفیا میگوید: آنوقت دولت به من مدال قهرمانی میدهد و نصف یکمیلیارد را هم بهم جایزه میدهد؟ اگر بله، من با ازدواج شما موافقت کنم. با عصبانیت میگویم: فکر نکنم.
اما یعنی شما حاضری فقط ٥٠٠ میلیون تومان بگیری و قبول کنی سوفیا را بدهی به من؟ یعنی من الان ٥٠٠ میلیون تومن بدهم به شما، شما با ازدواج من و سوفیا موافقت میکنی و دیگر نمیگویی میدون دوم اینورت کجه، اونورت راسته؟ دیگر گیر نمیدهی؟ بابای سوفیا میگوید: «بله. بده». با شرمندگی میگویم: «ندارم که». بابای سوفیا میگوید: «پس برو پیش رئیس پلیس ناجا، ببین اگر ماشین زیرت کند و یکی نجاتت بدهد و نگذارد کشور یکمیلیارد و ۲۰۰میلیون تومان خسارت بخورد، حاضرند نصفش را جایزه بدهند؟ اگر بله، دستبهکار شو» و بعد لبخند میدوندومچزانی میزند.
وصیت
بابات واقعا ترسناک است یا اداش را درمیآورد؟
پ
ارسال نظر