طنز؛ در کوزه، جایگاهی برای علم و دانش!
وحید میرزایی در روزنامه شهروند نوشت:
در دورهای زندگی میکنیم که کسی برای تحصیلکردهها تره و شبدر هم خُرد نمیکند و الان از نظر تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی وضع طوری است که اگر داخل استخر درحال غرق شدن باشی و داد بزنی «آقا، برادر، جناب، عزیز، کمک... دارم خفه میشم»، عمرا کسی توجه کند. اما فقط کافی است یه کلمه بگویی «مهندس، دکتر...»، هنوز بقیه جملهات منعقد نشده ۲۰۰ نفر از چهار جهت اصلی و چهار جهت فرعی جغرافیایی میریزند سرت! با شروع پاییز و سال تحصیلی مدارس و دانشگاهها باز هم مسأله علم و ثروت در صدر پستهای اینستاگرام و فیسبوک قرار گرفت و جوانان با حضور مقتدرانه خود در اینستاگرام با گذاشتن عکسهایی از دوران تحصیل خود و وضع شغلی فعلیشان اعتراض خود را به این موضوع به شدت ابراز داشتند. حقیقتا در طول این سالیان، تحصیلات اینقدر خوار و خفیف شده است که دانشجو بودن نوعی ذلت و نکبت محسوب میشود! پدر و مادرها از جواب دادن به سوال «گل پسرتون چی کارهست؟» طفره رفته و بحث دعوای گلفام سپایی و گلرو سپایی را وسط میکشند! این روزها اعتیاد به موادمخدر یا قاچاق صابون به مراتب آبرومندتر از دانشجو بودن نزد افکار عمومی است!
در دورهای زندگی میکنیم که کسی برای تحصیلکردهها تره و شبدر هم خُرد نمیکند و الان از نظر تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی وضع طوری است که اگر داخل استخر درحال غرق شدن باشی و داد بزنی «آقا، برادر، جناب، عزیز، کمک... دارم خفه میشم»، عمرا کسی توجه کند. اما فقط کافی است یه کلمه بگویی «مهندس، دکتر...»، هنوز بقیه جملهات منعقد نشده ۲۰۰ نفر از چهار جهت اصلی و چهار جهت فرعی جغرافیایی میریزند سرت! با شروع پاییز و سال تحصیلی مدارس و دانشگاهها باز هم مسأله علم و ثروت در صدر پستهای اینستاگرام و فیسبوک قرار گرفت و جوانان با حضور مقتدرانه خود در اینستاگرام با گذاشتن عکسهایی از دوران تحصیل خود و وضع شغلی فعلیشان اعتراض خود را به این موضوع به شدت ابراز داشتند. حقیقتا در طول این سالیان، تحصیلات اینقدر خوار و خفیف شده است که دانشجو بودن نوعی ذلت و نکبت محسوب میشود! پدر و مادرها از جواب دادن به سوال «گل پسرتون چی کارهست؟» طفره رفته و بحث دعوای گلفام سپایی و گلرو سپایی را وسط میکشند! این روزها اعتیاد به موادمخدر یا قاچاق صابون به مراتب آبرومندتر از دانشجو بودن نزد افکار عمومی است!
اما خب علم و تحصیل در دوران سیاه و اسفبار گذشته اینطور نبود. طرف از دانشگاه فارغالتحصیل میشد، متاسفانه به سرعت کار و بار گیر میآورد، زن را هم خیلی شیک و مجلسی تقدیمش میکردند و میگفتند «نوش جونت پسرم.»!
اما درحال حاضر میلیونها فارغالتحصیل دانشگاهی در کشور وجود دارند که یا بیکارند یا در سازمان آمار دارند آمار بیکاران را میشمرند یا اصلا رفتهاند سراغ یک شغل درست و حسابی غیر از رشته تحصیلیشان! طوری که مهندس برق رفته است مانتوفروشی زده؛ دکترای اقتصاد دارد معامله ماشین میکند؛ آنکه معامله ماشین میکند، دیده کنکور آسان شده، رفته است جراح مغز و اعصاب شده؛ جراح مغز و اعصاب رفته جراح اقتصادی شده؛ مهندس عمران رفته رئیسجمهوری شد، بدجور هم شد، بهطور دردناکی هم شده بود! الان خیلی دوست دارم آقای توکلی، معاون سازمان سنجش را ببینیم و بگوییم «ناموساً روت میشه تو چشمای ما نگاه کنی؟» حتما خاطرتان هست که شب کنکور به صداوسیما آمده و میگفت: «داوطلبان عزیز مداد سیاه، پاککن نرم و کارت ورود به جلسه همراه داشته باشید.» ما هم که ساده، گوش دادیم و دانشگاه قبول شدیم. خب الان جناب آقای توکلی لطفا بیایید و خیلی نرم ما فارغالتحصیلان را ببرید سر کار! کنسرت که برگزار نمیکنید برایمان! کار هم که جور نمیکنید! پسته هم که نمیخورید!
قبلا میگفتند که مدرک تحصیلی فقط به درد ازدواج کردن میخورد! خب لامصبها الان دیگر به درد ازدواج هم نمیخورد و اگر در جلسه خواستگاری در جواب پدر دختر که با لبخند ملیحی میپرسد «گلپسر چهکارهای؟» بگویید «مهندس!» ابتدا دقایقی سر تا پای شما را نگاه کرده، بعد توی دوربین را نگاه کرده و بعد با دسته بیل تا دم در مشایعتتان میکند! طوریکه الان یک کارگر ساده بیشتر از مهندس شانس ازدواج دارد! خلاصه که برادر من، عزیز من، یا برای ما کار و اشتغال درست کن که ما خوشحال بشویم یا همگام با قلیانهایی که جمع میکنید و همراه با ونهایی که پر میکنید و همسو با کنسرتهایی که تعطیل میکنید، این مراکز آمادگی کنکور و مشاوره تحصیلی و کتابهای هفترنگ کمکآموزشی را هم جمع کنید، بچههای مردم گمراه نشوند، بروند دانشگاه بدبخت شوند!
پ
ارسال نظر