طنز؛ پیام مادر چاوز منتشر شد: چشم به راه تو هستم!
مجید مرسلی در وبسایت خبرآنلاین نوشت:
به بهانه حضور هیات عالی رتبه ایران در ونزوئلا
مادر چاوز:
"مادارو" جون شنیدم هیات ایرون اومده
به رگام از تو چه پنهون، انگاری خون اومده
خدائیش جای "هوگو " این روزا خیلی خالیه
میدونم نرفته، روحش تُو همین حوالیه
بگو تا که بدونم رفیق ِ چاوز اومده؟
اون رفیق مهربون و خوب و دلسوز اومده؟
بین اون همه مقام و بین اون همه رئیس
واسه من انگاری داره یه جورایی مغناطیس
بغلم کرد و سر منو گذاشت رو شونه هاش
گفت تو گوشم؛ که منم یک نفر از دیوونه هاش!
چه کنم که حیروون ِ همین ادا اصولشم
خیلی وقته چشم به راه، منتظر حلولشم
شنیدم اینکه تو ایروون حرفشو نمیخونن
حیفه که قدر چنین دسته گل و نمیدونن
مادارو:
مادر من، نگو این حرفا رو آبرو داریم
حالا ما یه کمی با دوستای " چاوز" نداریم!
اون که جَو گیر شد و بیچاره خودش نمیدونه
شک ندارم که هزار بار تا حالا پشیمونه
حالا بیخودی دیگه متّه به خشخاش تو نذار
پاشو تا آروم بشی با هم بریم سر ِ مزار
به بهانه حضور هیات عالی رتبه ایران در ونزوئلا
مادر چاوز:
"مادارو" جون شنیدم هیات ایرون اومده
به رگام از تو چه پنهون، انگاری خون اومده
خدائیش جای "هوگو " این روزا خیلی خالیه
میدونم نرفته، روحش تُو همین حوالیه
بگو تا که بدونم رفیق ِ چاوز اومده؟
اون رفیق مهربون و خوب و دلسوز اومده؟
بین اون همه مقام و بین اون همه رئیس
واسه من انگاری داره یه جورایی مغناطیس
بغلم کرد و سر منو گذاشت رو شونه هاش
گفت تو گوشم؛ که منم یک نفر از دیوونه هاش!
چه کنم که حیروون ِ همین ادا اصولشم
خیلی وقته چشم به راه، منتظر حلولشم
شنیدم اینکه تو ایروون حرفشو نمیخونن
حیفه که قدر چنین دسته گل و نمیدونن
مادارو:
مادر من، نگو این حرفا رو آبرو داریم
حالا ما یه کمی با دوستای " چاوز" نداریم!
اون که جَو گیر شد و بیچاره خودش نمیدونه
شک ندارم که هزار بار تا حالا پشیمونه
حالا بیخودی دیگه متّه به خشخاش تو نذار
پاشو تا آروم بشی با هم بریم سر ِ مزار
پ
ارسال نظر