طنز؛ به ما «سوپ» نفتی میرسد!
فریور خراباتی در روزنامه آرمان امروز نوشت:
انسان وقتی میشنود که صادق محصولی از اشرافیگری در کشور انتقاد کرده، دیگر حالی برایش میماند؟ احوالی برایش میماند؟ صادق جان شما دیگر چرا؟ ما از هرکس انتظار داشته باشیم از شما نداریم، همین مانده پسفردا بابک زنجانی هم بیاید و از اشرافی گری و تجمل گرایی و لاکچریبازی در کشور انتقاد کند.
صادق جان شما میدانید«سوآپ» نفتی چی است؟ کجای چی است؟ یا چی کجا است؟ اشکال ندارد بنده هم نمیدانم. همین قدر میدانم که از«سوآپ» اگر «الف» ش را حذف کنید یک کاسه «سوپ» باقی میماند که به بنده و خیلیهای دیگر میرسد.در همین رابطه حمید بقایی از خوبهای خرید و فروش آثار باستانی و معاون اسبق رئیس جمهور سابق (این اسبق و سابق بدجوری به دل آدم میچسبد!)
در نامهای به دکتر روحانی اعلام کرده که عدهای خزانه کشور را با خزانه دوران قاجار اشتباه گرفته اند. البته این نامه برای بنده نوشته نشده و باید دکتر روحانی جواب آن را بدهند اما به نظر میرسد نفس این نامه یک نیم نگاه اساسی به این ستون داشته است.
به همین دلیل ما هم با آقای بقایی موافق هستیم! این چه وضع خزانه است؟ چرا از روی کلید خزانه برای وزرای خود کلید نمیسازید که هر وقت کم و کسری دارند از آنجا جبران کنند؟ بالاخره کشور یک تن خواهی دارد که این تن خواه باید یک طوری خرج شود. اصلا بیایید و مانند دوران هلاکوخان خزانه را اداره کنید که در خزانه باز بود و هرکس که دوست داشت مایحتاج خود را از آنجا بر میداشت.
همانگونه که شهرداری همینطور یکهویی میآید و در منطقه جردن تهران (که اغلب خارجنشینان هم آنجا متولد شده اند!) یک پارک ۲۶ ساله را میفروشد زیرا زندگی خرج دارد. زشت است که یک شهردار، یک مدیر عالی رتبه در شهرداری، جلوی زن و بچهاش شرمنده باشد که جیبش خالی است (بفروش بره داداشِ من!).
همین فرمان پیش برویم پسفردا شهرداری اتوبوسها را اوراق میکند و قطعات آن را کنار خیابان به فروش میگذارد. صادق محصولی هم که از اشرافیگری بدش میآید، حمید بقایی هم که از وضعیت خزانه ناراضی است، شهرداری هم که فقط برگ درختان را نمیفروشد، این وسط بنده چرا اظهارنظر میکنم، دلیلش را نمیدانم!
پ
نظر کاربران
عالی بود