طنز؛ شروط عجیب اسکار برای دی کاپریو
آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:
بالاخره برای اولین بار لئوناردو دی کاپریو برنده جایزه اسکار شد. اگر فیلم از گور برگشته را دیده باشید ملاحظه می کنید که دی کاپریو برای گرفتن اسکار هر کاری که لازم است انجام می دهد. اول زنی که عاشقش بود را از دست می دهد و با پسر سرخپوستش آلاخون والاخون می شود. در تلاش بعدی یک روز که برای شکار به جنگل رفته بود یک خرس گریزلی از دور او را می بیند و می گوید: داداش تو دی کاپریویی؟ دی کاپریو می گوید: آره داداش. چطور؟ خرس گریزلی می گوید: ببین تو که هر کاری تو دنیا بود برای اسکار انجام دادی، یه دفعه هم بیا من بخورمت شاید بالاخره اسکار دادن بهت. دی کاپریو گفت: تو اگه منو بخوری به کی اسکار بدن؟ خرس گریزلی به فکر فرو رفت و گفت: راست میگی. پس بذار بهت حمله کنم. دی کاپریو که دو دل شده بود گفت: مطمئنی با این کار بهم اسکار میدن؟ خرس گفت: تضمین نمی کنم ولی دیگه این آخرین راهه. بالاخره دی کاپریو قبول کرد و خرس گریزلی با حمله شدیدی که وارد آورد او را به سرزمین گالیور رهنمون ساخت.
حمله شدید خرس دی کاپریو را تبدیل به جسم بی جانی کرد که فقط می توانست به پشت بخوابد و چشمانش را باز و بسته کند. وی پس از این فاجعه رو به دوربین کرد و با اصوات نامفهومی گفت: بازم اسکار نمیدین؟ در همین حال که مشغول چانه زدن با آکادمی اسکار بود شخصی که کینه دی کاپریو را در دل داشت می آید و پسرش، یادگار عشق از دست رفته و تنها امیدش را جلوی چشمانش به قتل می رساند. این مصیبت به دی کاپریو شوک عمیقی وارد می کند. در یک صحنه از فیلم می بینیم او همانطور که از عجز و استیصال گریه می کند توی دلش می گوید: چرا اسکار نمیددددن؟ آکادمی اسکار می گوید: بابا خرس زده نصفت کرده. نمیخوای بمیری؟ دی کاپریو می گوید: من تا این اسکار رو از شما نگیرم نمی میرم.
همین انگیزه باعث می شود که لئو تسلیم مرگ نشود. یعنی آنقدر در این فیلم در مقابل مرگ مقاومت می کند که آن اسکلت عزیزی که شنل سیاه می پوشد و اصطلاحا مرگ نامیده می شود با اعلام بازنشستگی چهار گوشه زمین را بوسید و داسش را آویزان کرد و به حالت قهر گفت من دیگه نیستم، خودتون بمیرین ببینم می تونین! بعد از این همه بلا و مصیبتی که سر لئوناردو در فیلم از گور برگشته آمد، دی کاپریو برگشت و به آکادمی اسکار گفت: ببینین من دیگه نمی دونم چی کار باید بکنم. خودتون بگین چی کار کنم اسکار بدین؟ اعضای آکادمی اسکار کمی فکر کردند که چه کار کنند تا این جایزه از سر دی کاپریو بیفتد و کلا بی خیال شود، بنابراین گفتند: آقای دی کاپریو! شما اگه سوار بر اسب با سرعت صد و بیست کیلومتر در ثانیه از این دره دویست متری سقوط کنی و زنده بمونی ما حتما امسال جایزه اسکار رو بهتون میدیم. بعد پشتشان را به دی کاپریو کردند و هر هر خندیدند، غافل از این که دی کاپریو در زمینه اسکار با کسی شوخی ندارد و این پیشنهاد را هم به راحتی پذیرفت و اسکار و اسکاریان را در حیرت فرو برد. در یکی از صحنه های فیلم ملاحظه می کنید که دی کاپریو با اسب از دره ای به عمق الی ماشاا... سقوط می کند اما ابر و باد و مه و خورشید و درخت او را نجات می دهند و به سلامت به زمین می رسد. اسکار امسال هیچ بهانه ای برای ندادن جایزه به او نداشت، علیرغم میل باطنی اش مجبور به این کار شد!
بالاخره برای اولین بار لئوناردو دی کاپریو برنده جایزه اسکار شد. اگر فیلم از گور برگشته را دیده باشید ملاحظه می کنید که دی کاپریو برای گرفتن اسکار هر کاری که لازم است انجام می دهد. اول زنی که عاشقش بود را از دست می دهد و با پسر سرخپوستش آلاخون والاخون می شود. در تلاش بعدی یک روز که برای شکار به جنگل رفته بود یک خرس گریزلی از دور او را می بیند و می گوید: داداش تو دی کاپریویی؟ دی کاپریو می گوید: آره داداش. چطور؟ خرس گریزلی می گوید: ببین تو که هر کاری تو دنیا بود برای اسکار انجام دادی، یه دفعه هم بیا من بخورمت شاید بالاخره اسکار دادن بهت. دی کاپریو گفت: تو اگه منو بخوری به کی اسکار بدن؟ خرس گریزلی به فکر فرو رفت و گفت: راست میگی. پس بذار بهت حمله کنم. دی کاپریو که دو دل شده بود گفت: مطمئنی با این کار بهم اسکار میدن؟ خرس گفت: تضمین نمی کنم ولی دیگه این آخرین راهه. بالاخره دی کاپریو قبول کرد و خرس گریزلی با حمله شدیدی که وارد آورد او را به سرزمین گالیور رهنمون ساخت.
حمله شدید خرس دی کاپریو را تبدیل به جسم بی جانی کرد که فقط می توانست به پشت بخوابد و چشمانش را باز و بسته کند. وی پس از این فاجعه رو به دوربین کرد و با اصوات نامفهومی گفت: بازم اسکار نمیدین؟ در همین حال که مشغول چانه زدن با آکادمی اسکار بود شخصی که کینه دی کاپریو را در دل داشت می آید و پسرش، یادگار عشق از دست رفته و تنها امیدش را جلوی چشمانش به قتل می رساند. این مصیبت به دی کاپریو شوک عمیقی وارد می کند. در یک صحنه از فیلم می بینیم او همانطور که از عجز و استیصال گریه می کند توی دلش می گوید: چرا اسکار نمیددددن؟ آکادمی اسکار می گوید: بابا خرس زده نصفت کرده. نمیخوای بمیری؟ دی کاپریو می گوید: من تا این اسکار رو از شما نگیرم نمی میرم.
همین انگیزه باعث می شود که لئو تسلیم مرگ نشود. یعنی آنقدر در این فیلم در مقابل مرگ مقاومت می کند که آن اسکلت عزیزی که شنل سیاه می پوشد و اصطلاحا مرگ نامیده می شود با اعلام بازنشستگی چهار گوشه زمین را بوسید و داسش را آویزان کرد و به حالت قهر گفت من دیگه نیستم، خودتون بمیرین ببینم می تونین! بعد از این همه بلا و مصیبتی که سر لئوناردو در فیلم از گور برگشته آمد، دی کاپریو برگشت و به آکادمی اسکار گفت: ببینین من دیگه نمی دونم چی کار باید بکنم. خودتون بگین چی کار کنم اسکار بدین؟ اعضای آکادمی اسکار کمی فکر کردند که چه کار کنند تا این جایزه از سر دی کاپریو بیفتد و کلا بی خیال شود، بنابراین گفتند: آقای دی کاپریو! شما اگه سوار بر اسب با سرعت صد و بیست کیلومتر در ثانیه از این دره دویست متری سقوط کنی و زنده بمونی ما حتما امسال جایزه اسکار رو بهتون میدیم. بعد پشتشان را به دی کاپریو کردند و هر هر خندیدند، غافل از این که دی کاپریو در زمینه اسکار با کسی شوخی ندارد و این پیشنهاد را هم به راحتی پذیرفت و اسکار و اسکاریان را در حیرت فرو برد. در یکی از صحنه های فیلم ملاحظه می کنید که دی کاپریو با اسب از دره ای به عمق الی ماشاا... سقوط می کند اما ابر و باد و مه و خورشید و درخت او را نجات می دهند و به سلامت به زمین می رسد. اسکار امسال هیچ بهانه ای برای ندادن جایزه به او نداشت، علیرغم میل باطنی اش مجبور به این کار شد!
پ
نظر کاربران
عالی بود