طنز؛ راهنمای خرید در روزهای انتخابات
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
ما چسبیدیم به انتخابات که چیزی به دست بیاوریم، درحالیکه باید دودستی بچسبیم به جیبمان که چیزی از دست ندهیم. در صفحه حوادث روزنامه «شرق» داستانی خواندیم که ازش کلی درس میشود گرفت. داستان این است: مردی حدودا ٤٠، ٤٥ساله به یک موبایلفروشی میرود و یک آیفون۶ انتخاب میکند و بعد از توی کیفش کاغذکادو درمیآورد و میگوید کادوش کنید که شب به همسرم بدهم. فروشنده کادو میکند و گوشی کادوپیچشده را میدهد به خریدار. خریدار عابربانکش را میدهد دست فروشنده و فروشنده حالا نکش کی بکش، ولی عابربانک نمیکشد و کم میآورد. خریدار هم میگوید پس این کادو پیش خودتان بماند من بروم پول بیاورم و کادو را از کیفش درمیآورد و میدهد دست فروشنده و از مغازه خارج میشود و میرود که میرود. متوجه شدید؟ خریدار یک کادوی توخالی جای جعبه کادویی که توش آیفون۶ بوده از کیفش درمیآورد و با آیفون۶ از مغازه بیرون میرود.
ما از این داستان چند درس میگیریم که دچار آچارکشی نشویم:
۱- اگر فروشنده هستیم آیفون۶ نفروشیم. اگر فروختیم کادو نکنیم. اگر کادو کردیم هدیه را بازنکرده پس نگیریم.
۲- اگر خریدار هستیم آیفون۶ نخریم. صبر کنیم برایمان کادو بیاورند.
۳- اگر کسی چیزی از ما گرفت و گذاشت توی کیف یا جیبش و همانچیز را از توی جیب یا کیفش درآورد و به ما پس داد، حتما زنگ بزنیم پلیس.
۴- الان کار به جایی رسیده که اگر به کسی دست دادیم و سلاموعلیک کردیم، حتما باید انگشتهامان را بعدش بشماریم که کم نشده باشد، آیفون۶ که جای خود دارد.
۵- الان در مرحلهای هستیم که هر ١٠ قدم یک دوربین مداربسته در خیابانها و مغازهها نصب شده اما گویا کفاف نمیدهد. ما پیشنهاد میکنیم دولت تصویب کند دوتا دوربین مداربسته روی شانه چپ و راست آدمها نصب شود تا ببینیم کی به کی است.
٦- معلومدار است که اصلا قضیه شوخیبردار نیست. همین الان پایتان را از کفش دربیاورید ببینید به پای کی نوشته شدید. سریع... چک کنید.
ما چسبیدیم به انتخابات که چیزی به دست بیاوریم، درحالیکه باید دودستی بچسبیم به جیبمان که چیزی از دست ندهیم. در صفحه حوادث روزنامه «شرق» داستانی خواندیم که ازش کلی درس میشود گرفت. داستان این است: مردی حدودا ٤٠، ٤٥ساله به یک موبایلفروشی میرود و یک آیفون۶ انتخاب میکند و بعد از توی کیفش کاغذکادو درمیآورد و میگوید کادوش کنید که شب به همسرم بدهم. فروشنده کادو میکند و گوشی کادوپیچشده را میدهد به خریدار. خریدار عابربانکش را میدهد دست فروشنده و فروشنده حالا نکش کی بکش، ولی عابربانک نمیکشد و کم میآورد. خریدار هم میگوید پس این کادو پیش خودتان بماند من بروم پول بیاورم و کادو را از کیفش درمیآورد و میدهد دست فروشنده و از مغازه خارج میشود و میرود که میرود. متوجه شدید؟ خریدار یک کادوی توخالی جای جعبه کادویی که توش آیفون۶ بوده از کیفش درمیآورد و با آیفون۶ از مغازه بیرون میرود.
ما از این داستان چند درس میگیریم که دچار آچارکشی نشویم:
۱- اگر فروشنده هستیم آیفون۶ نفروشیم. اگر فروختیم کادو نکنیم. اگر کادو کردیم هدیه را بازنکرده پس نگیریم.
۲- اگر خریدار هستیم آیفون۶ نخریم. صبر کنیم برایمان کادو بیاورند.
۳- اگر کسی چیزی از ما گرفت و گذاشت توی کیف یا جیبش و همانچیز را از توی جیب یا کیفش درآورد و به ما پس داد، حتما زنگ بزنیم پلیس.
۴- الان کار به جایی رسیده که اگر به کسی دست دادیم و سلاموعلیک کردیم، حتما باید انگشتهامان را بعدش بشماریم که کم نشده باشد، آیفون۶ که جای خود دارد.
۵- الان در مرحلهای هستیم که هر ١٠ قدم یک دوربین مداربسته در خیابانها و مغازهها نصب شده اما گویا کفاف نمیدهد. ما پیشنهاد میکنیم دولت تصویب کند دوتا دوربین مداربسته روی شانه چپ و راست آدمها نصب شود تا ببینیم کی به کی است.
٦- معلومدار است که اصلا قضیه شوخیبردار نیست. همین الان پایتان را از کفش دربیاورید ببینید به پای کی نوشته شدید. سریع... چک کنید.
پ
ارسال نظر