سینما یعنی... (۹)
سینما نقطه عطفی در زندگی بشر بود. وقتی چارلی با پای لنگ و زندگی ندارش تنها گل سرخ زندگی اش را به سمت معشوقه اش گرفت، تا زمانی که جک در سرمای اقیانوس یخ زد تا رُزش زنده بماند، آن روزهایی که اندی دوفرین بیست سال تمام با امید به آینده راه فرارش را ساخت تا هنگامی که جک سالیِ معلول در دنیای غیرزمینی ها یک قهرمان شد و اژدهای افسانه ای را رام کرد...
همین یک جمله که از زبان یک سیاستمدار بزرگ نقل شده، به خوبی نشانگر اهمیت و قدرت سینماست. سینما وسیله خوبی برای تبلیغ و ارائه دیدگاه ها و اندیشه های سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی است و از همین رهگذر، گاه مخاطبش را به بی راهه برده و او را در چمبره تبلیغات گسترده اسیر کرده، اما با این وجود سینما به علوم مختلف از پزشکی، الکترونیک و جغرافیا گرفته تا فیزیک، شیمی و تاریخ خدمات شایانی نموده است. سینما، این وسیله سمعی و بصری جذاب، بزرگترین کارکردش در خلق رویا، خلق ماجرا، خلق شخصیت های دوست داشتنی، نفرت انگیز، ترحم بر انگیز و... و در نهایت ایجاد احساسات عمیق انسانی از عشق و محبت گرفته تا ترس و نفرت است.
دیگر سینما یک وسیله ساده سرگرمی ساز نیست، سینما پا را بسیار فراتر گذاشته و تجربه نشان داده، نادیده گرفتن آن امری غیر عاقلانه است، چه از سوی تماشاگران معمولی و چه از سوی سیاست گذاران اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف.
سینما نقطه عطفی در زندگی بشر بود. وقتی چارلی با پای لنگ و زندگی ندارش تنها گل سرخ زندگی اش را به سمت معشوقه اش گرفت، تا زمانی که جک در سرمای اقیانوس یخ زد تا رُزش زنده بماند، آن روزهایی که اندی دوفرین بیست سال تمام با امید به آینده راه فرارش را ساخت تا هنگامی که جک سالیِ معلول در دنیای غیرزمینی ها یک قهرمان شد و اژدهای افسانه ای را رام کرد... تمامی این لحظات بودند که این سوال را بی جواب ساختند. سینما کلکسیونی از زندگی هاست، لحظاتی که برای خیلی ها یک دنیا بوده است و سال ها با آن زندگی و رویا پردازی کرده است. سینما یعنی زندگی.... یعنی عشق...
با ما همراه باشید.
ارسال نظر