۱۴۱ سال پیش در چنین روزی پسربچه ای کچل و توپولی موپولی با لوپ هایی آویزون و سیگار برگی به دهان و بی خیال در انگلیس متولد شد. پدرش نام او را مارلبرو و مادرش نام او را بهمن کوچولو نهاد. اما دیگران او را وینستون صدا می کردند.
ماهنامه خط خطی - علی دریاکناری: 141 سال پیش در چنین روزی پسربچه ای کچل و توپولی موپولی با لوپ هایی آویزون و سیگار برگی به دهان و بی خیال در انگلیس متولد شد. پدرش نام او را مارلبرو و مادرش نام او را بهمن کوچولو نهاد. اما دیگران او را وینستون صدا می کردند.
سال ها بعد همین تنش ها و اختلافات خانوادگی باعث تشنج ذهنی اش شد و به آلمان حمله کرد و بدین شکل جنگ دوم جهانی آغاز شد. پس از خودکشی دسته جمعی هیتلر آریایی و بانو، کتاب داستانی تخیلی نوشت و عامل جنگ را در کمال نامردی هیتلر معرفی کرد و متاسفانه این داستان تقلبی به قدری برای مردم جذاب بود که علاوه بر نوبل ادبیات، توپ طلای سال اروپا را نیز کسب کرد و خو چرچیل هم توسط الیزابت به لقب «سِر» نائل گردید.
چند وقت بعد چرچیل از فرط خوشحالی دچار سرماخوردگی شد و بستری گردید، سپس دچار خونریزی مغزی شد و بعد سکته مغزی کرد و به کما رفت، اما از بس بی خیال بود که نمرد و همچنان زنده که چه عرض کنم، مشغول حکومت کردن ماند، تا اینکه گاز اتاقش نشتی داشت و دچار خفگی شد، که البته باز نمُرد... ولی دخترش که وارد منزل شده بود، چراغ اتاق را روشن کرد، اتاق منفجر شد و از شدت انفجار چرچیل از پنجره طبقه سوم به پایین پرتاب شد و روی کابل برق افتاد و پس از برق گرفتگی در حالی که به زمین افتاده بود، زیر چرخ های یک کامیون ماند و در نهایت توسط پلیس لندن به ضرب گلوله کشته شد. یادش نه چندان گرامی.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر