طنز؛ چیزبرگر حیا کن!
شهرام شهیدی در وبسایت چیزنا نوشت:
- سلام. در را باز میکنید؟
- شما؟
- پیک هستم. غذاتون را آوردم.
- کدوم غذا؟
- سفارشتون دیگه. ساندویچ و…
- هیس… دیگه اینجوری نگیها. اول دستت را تو آیفون تصویری نشون بده ببینم.
- استغفرالله. مگه من مادر شنگول و منگولم؟
- نه اما شاید گرگ باشی.
- عزیز جان من پیک موتوری هستم. غذا آوردم. همین.
- خب باشی. اول باید فیلتر بشی و گزینش. هم خودت هم اون محمولهٔ احتمالا کذاییات. یالا ساندویچها را بیار بیرون و کاغذشونو باز کن. بعد بگیرشون جلو آیفون تا محتویاتشونو خوب ببینم. از کجا معلوم جاسوس نباشی!
- من؟ دیوونه شدین؟ باید با خز برگر تماس بگیرم.
- دست به گوشیات بزنی با وینچستر زدمت. اسم رمزتون بود نه؟ خز برگر. هان؟
- رمز کدومه. اسم فست فودمونه. اصلا میفهمین چی میگین؟
- هم من میفهمم هم خودت میدونی چی میگم. میدونی که تازگی اعلام کردن «هرجا که آمریکا خواسته به کشوری وارد شود، از راه مک دونالد و ساندویچ وارد شده» خب حالا چی؟ زبونت بند اومد. نه؟
- یعنی الان از طریق ساندویچِ من وارد خونه شما میشه؟
- بعید نیست اگر فیلتر نشه قبلش.
- خب باشه. باید اول کاغذ فلافلها را باز کنم…
- چی؟ فلافل؟ زودتر میگفتی خب. فلافل که دیگه بازرسی لازم نداره. خودیه.
- خدا را شکر که من تبرئه شدم.
- البته یک مشکل کوچیک وجود داره. من فلافل سفارش نداده بودم. چیزبرگر میخواستم…
- ای خائن. ای مزدور. زود تا میآم بالا دستت را بگذار روی سرت. باید یخچالت را تفتیش کنم ببینم آلت جرم غذایی دیگهای تو یخچالت نباشه!
- سلام. در را باز میکنید؟
- شما؟
- پیک هستم. غذاتون را آوردم.
- کدوم غذا؟
- سفارشتون دیگه. ساندویچ و…
- هیس… دیگه اینجوری نگیها. اول دستت را تو آیفون تصویری نشون بده ببینم.
- استغفرالله. مگه من مادر شنگول و منگولم؟
- نه اما شاید گرگ باشی.
- عزیز جان من پیک موتوری هستم. غذا آوردم. همین.
- خب باشی. اول باید فیلتر بشی و گزینش. هم خودت هم اون محمولهٔ احتمالا کذاییات. یالا ساندویچها را بیار بیرون و کاغذشونو باز کن. بعد بگیرشون جلو آیفون تا محتویاتشونو خوب ببینم. از کجا معلوم جاسوس نباشی!
- من؟ دیوونه شدین؟ باید با خز برگر تماس بگیرم.
- دست به گوشیات بزنی با وینچستر زدمت. اسم رمزتون بود نه؟ خز برگر. هان؟
- رمز کدومه. اسم فست فودمونه. اصلا میفهمین چی میگین؟
- هم من میفهمم هم خودت میدونی چی میگم. میدونی که تازگی اعلام کردن «هرجا که آمریکا خواسته به کشوری وارد شود، از راه مک دونالد و ساندویچ وارد شده» خب حالا چی؟ زبونت بند اومد. نه؟
- یعنی الان از طریق ساندویچِ من وارد خونه شما میشه؟
- بعید نیست اگر فیلتر نشه قبلش.
- خب باشه. باید اول کاغذ فلافلها را باز کنم…
- چی؟ فلافل؟ زودتر میگفتی خب. فلافل که دیگه بازرسی لازم نداره. خودیه.
- خدا را شکر که من تبرئه شدم.
- البته یک مشکل کوچیک وجود داره. من فلافل سفارش نداده بودم. چیزبرگر میخواستم…
- ای خائن. ای مزدور. زود تا میآم بالا دستت را بگذار روی سرت. باید یخچالت را تفتیش کنم ببینم آلت جرم غذایی دیگهای تو یخچالت نباشه!
پ
ارسال نظر