طنز؛ ماموران گشت ارشاد را درک کنیم
آیدین سیارسریع در وبسایت چیزنا نوشت:
دیروز یه خبر خوندم که خیلی من رو عصبی کرد. خبر این بود: «بازگشت گشت ارشاد به خیابانها». البته نه اینکه بازگشت گشت ارشاد به خیابانها من رو عصبی کرده باشه، مدیونید اگه از این فکرا بکنید، فکر کردم باز هم این سایتها برای افزایش بازدید خبر تکراری و بیات کار کردن و این خبر بازگشت گشت ارشاد هم مربوط به تابستونه اما یه کم که دقت کردم فهمیدم خبر مال همین دیروز بوده. بعد عکسهایی که از صحنههای به یادماندنی و غرورآفرین تذکر به دخترها روی سایت بود رو باز کردم دیدم جل الخالق! اینا که پوشششون از پوشش اون مادربزرگ سرمایی من که تو تابستون با پوست خرس خودشو میپوشونه هم بیشتر و ضخیمتره، بعد به این فکر کردم که واقعا چرا تو فصل سرما گشت ارشاد میآد تو خیابونها؟ هدفشون چیه؟ ملت که از ترس سرمای گداکش تا خرتناق لباس پوشیدن، پس بحث کمپوششی نیست. ساپورت هم که زمستون به تاریخ میپیونده. اینم هیچی. سوالی که مطرح میشه اینه که آیا دوستان عزیز ما در گشت ارشاد چیزهایی رو میبینن که ما نمیبینیم؟ توانایی خاصی در نگاه کردن دارن؟ نگاهشون پوششها رو دریبل میزنه و به نیت شخص نفوذ میکنه؟ البته همه اذعان داریم که کار سختی دارند این دوستان، حتی گفته میشه که دورههای آموزشی بسیار دشواری رو هم میگذرونن که دل هر وجدان بیداری رو به درد میاره. میگن اینا رو تو دوره آموزشی میفرستن مناطق سردسیری و بهشون میگن هر کدومتون باید از بین اون اسکیموهایی که فقط گردی صورتشون معلومه پنج تا اسکیموی بدپوشش انتخاب کنه و سعی کنه با تذکر لسانی راضیشون کنه که پوشش بهتری رو برای خودشون انتخاب کنن. این عزیزان در این راه مشکلات فراوانی دارن. اول اینکه زبون اسکیموها رو بلد نیستن و مجبورن به جای تذکر لسانی به شیوه اخبار ناشنوایان تذکر بدن. مثلا وقتی میخوان بگن «عزیزم! گلم! خانومم! بکش جلو.» اول یه قلب میکشن رو هوا یعنی عزیزم، بعد یه گل نشون میدن و بعد از گل خودشونو نشون میدن، یعنی گلم! گل من! حالا مشکل اصلی خانوممه! یه مدت یه سری از اینا برای فهموندن خانومم ادای خانوم در میآوردن و بعد یه اشاره به اسکیمو میکردن و یه اشارهٔ تملیکی به خودشون، یعنی خانوم من! که متاسفانه خیلی اسکیموهای زبون نفهم تو این مرحله دچار سوتفاهم میشدن و فرار میکردن که بعد قرار شد خانومم رو حذف کنن و به همون گلم و عزیزم اکتفا بشه. حالا شما فکر کن آمر به معروف بیچاره که با هزار بدبختی منظورش رو به اسکیموئه رسونده با این سوال ویرانگر مواجه میشه که: واسه چی بکشم جلو؟ تا کجا دیگه بکشم؟ خودش جلوئه دیگه. اینجا هنر یک مامور اینه که بتونه به یه اسکیمو بقبولاند که وضعیت پوشش او مناسب نیست و به دلیل القائات غرب فکر میکنه که پوشش مناسبی داره. این مرحله هم برای خودش داستانیه که از شرح و توضیحش صرف نظر میکنیم. فقط خواهشی که داریم اینه که ماموران گشت ارشاد رو درک کنید و باهاشون همکاری کنید. اینا خیلی سختی کشیدن.
دیروز یه خبر خوندم که خیلی من رو عصبی کرد. خبر این بود: «بازگشت گشت ارشاد به خیابانها». البته نه اینکه بازگشت گشت ارشاد به خیابانها من رو عصبی کرده باشه، مدیونید اگه از این فکرا بکنید، فکر کردم باز هم این سایتها برای افزایش بازدید خبر تکراری و بیات کار کردن و این خبر بازگشت گشت ارشاد هم مربوط به تابستونه اما یه کم که دقت کردم فهمیدم خبر مال همین دیروز بوده. بعد عکسهایی که از صحنههای به یادماندنی و غرورآفرین تذکر به دخترها روی سایت بود رو باز کردم دیدم جل الخالق! اینا که پوشششون از پوشش اون مادربزرگ سرمایی من که تو تابستون با پوست خرس خودشو میپوشونه هم بیشتر و ضخیمتره، بعد به این فکر کردم که واقعا چرا تو فصل سرما گشت ارشاد میآد تو خیابونها؟ هدفشون چیه؟ ملت که از ترس سرمای گداکش تا خرتناق لباس پوشیدن، پس بحث کمپوششی نیست. ساپورت هم که زمستون به تاریخ میپیونده. اینم هیچی. سوالی که مطرح میشه اینه که آیا دوستان عزیز ما در گشت ارشاد چیزهایی رو میبینن که ما نمیبینیم؟ توانایی خاصی در نگاه کردن دارن؟ نگاهشون پوششها رو دریبل میزنه و به نیت شخص نفوذ میکنه؟ البته همه اذعان داریم که کار سختی دارند این دوستان، حتی گفته میشه که دورههای آموزشی بسیار دشواری رو هم میگذرونن که دل هر وجدان بیداری رو به درد میاره. میگن اینا رو تو دوره آموزشی میفرستن مناطق سردسیری و بهشون میگن هر کدومتون باید از بین اون اسکیموهایی که فقط گردی صورتشون معلومه پنج تا اسکیموی بدپوشش انتخاب کنه و سعی کنه با تذکر لسانی راضیشون کنه که پوشش بهتری رو برای خودشون انتخاب کنن. این عزیزان در این راه مشکلات فراوانی دارن. اول اینکه زبون اسکیموها رو بلد نیستن و مجبورن به جای تذکر لسانی به شیوه اخبار ناشنوایان تذکر بدن. مثلا وقتی میخوان بگن «عزیزم! گلم! خانومم! بکش جلو.» اول یه قلب میکشن رو هوا یعنی عزیزم، بعد یه گل نشون میدن و بعد از گل خودشونو نشون میدن، یعنی گلم! گل من! حالا مشکل اصلی خانوممه! یه مدت یه سری از اینا برای فهموندن خانومم ادای خانوم در میآوردن و بعد یه اشاره به اسکیمو میکردن و یه اشارهٔ تملیکی به خودشون، یعنی خانوم من! که متاسفانه خیلی اسکیموهای زبون نفهم تو این مرحله دچار سوتفاهم میشدن و فرار میکردن که بعد قرار شد خانومم رو حذف کنن و به همون گلم و عزیزم اکتفا بشه. حالا شما فکر کن آمر به معروف بیچاره که با هزار بدبختی منظورش رو به اسکیموئه رسونده با این سوال ویرانگر مواجه میشه که: واسه چی بکشم جلو؟ تا کجا دیگه بکشم؟ خودش جلوئه دیگه. اینجا هنر یک مامور اینه که بتونه به یه اسکیمو بقبولاند که وضعیت پوشش او مناسب نیست و به دلیل القائات غرب فکر میکنه که پوشش مناسبی داره. این مرحله هم برای خودش داستانیه که از شرح و توضیحش صرف نظر میکنیم. فقط خواهشی که داریم اینه که ماموران گشت ارشاد رو درک کنید و باهاشون همکاری کنید. اینا خیلی سختی کشیدن.
پ
نظر کاربران
خدا از مردم ازار نگذره
من تا بحال این بخشو نمیخوندم،تازه کشفش کردم.
ممنون و خسته نباشید
عااااااااااااااااالی بود ،آفرین به نویسنده خلاقش
مامورادمتون گرم دست سردارساجدی نیا دردنکنه این دختراروبگیرید