پزشک یا قاتل زنجیرهای؛ آنهایی که به بیماران رحم نمیکردند
پزشکان جهنمی! +عکس
یکی از مشهورترین قاتلین زنجیرهایِ ایالات متحده «هرمان وبستر ماجت» بود که اتفاقا خودش هم یک پزشک بود. چند پزشک دیگر مشابه آقای ماجت در تاریخ وجود داشتهاند که در ادامه با هشت مورد جذاب آنها آشنا خواهیم شد.
*، گفته میشود آقای هرمان وبستر ماجت مشهور به «اچ اچ هولمز» بین 27 تا 200 نفر را در «قلعهی کشتار» خود کشته است. آقای هولمز خرج تحصیل خود را از همین راه درمیآورد. او اجساد افراد را به آزمایشگاه مدرسه پزشکیاش میبرد و آنها را کاملا تکه تکه میکرد. سپس ادعا میکرد که این افراد مردهاند و از بیمه خسارت میگرفت.
1. هرمان وبستر ماجت مشهور به اچ اچ هولمز
اگر تمام جرم هولمز در همین حد بود، ما اصلا اشارهای به او نمیکردیم. او در سال 1886 به شیکاگو رفت و ساختمان بزرگ سه طبقهی خود را ساخت. آقای هولمز آن ساختمان را مطابق خواستههای شیطانی خود طراحی کرده بود. برای نمونه، آن ساختمان مجهز به دربهای ورودی مخفی از بیرون ساختمان و چندین اتاق مخفی بود. ساختمانی که به قلعهی قتل و کشتار مشهور شد.
از همه بدتر میتوان به زیرزمین آن ساختمان اشاره کرد که مجهز به امکانات پزشکی، بشکههای پر از اسید، کورههای بزرگ و وسایل شکنجه بود. دکتر هولمز از اتاق خود به لولههای گاز کنترل کامل داشت تا از این طریق بتواند گاز را وارد اتاق مقتولین کرده و آنها را پیش از هر کاری بیهوش کند.
او از چندین شرکت مختلف در ساخت خانهاش استفاده کرد تا هیچ یک از آنها به قلعه کشتار او شک نکنند. بیشتر مقتولین وی کسانی بودند که به امید استخدام شدن به خانه او میرفتند. آنها قراردادی میبستند و دکتر هولمز را به عنوان ذینفع خود معرفی میکردند.
دکتر هولمز در سال ۱۸۹۳، خانه خود را به هتل تبدیل کرد. اکثر مقتولین وی به دلیل خفگی جان میدادند که البته خوش شانس هم بودند، زیرا کسانی که از انتشار گاز جان سالم به در میبردند، باید شکنجههای دکتر هولمز را پیش از مرگ تحمل میکردند. او حتی با فروش اسکلت و اندام مقتولین به دانشکدههای پزشکی، پول خوبی به جیب میزد.
او از شیکاگو رفت و چند سال بعد دستگیر شد. پلیس بعد از آن ماجراها به قلعهی او رفت و با خانهی وحشت واقعی روبهرو شد. آمار مقتولین او هیچگاه به طور مشخص معلوم نشد. دکتر هولمز به کشتن ۲۷ نفر اعتراف کرد، اما کارشناسان ۲۰۰ نفر را تخمین زدند. او در ۷ مه ۱۸۹۶ به دار آویخته شد.
۲. پزشکی که بیمارانش را به دارو معتاد میکرد
تجویز داروهای اعتیاد آور یکی از مشکلات همیشگی پزشکی بوده است. تعداد انگشت شماری از پزشکان نیز از این قضیه سو استفاده کردهاند، چرا که میدانند از این طریق میتوانند پول دربیاورند.
«ملادن آنتولیک» یکی از آن پزشکها بود. زمانی که او به مدیریت بخش مسئول تجویز نسخههای کوکائین، مورفین، اکسیکدون و متآمفتامین درآمد، متوجه شد که چه مسئولیت خطیری به وی اهدا شده است؛ او اما از این مسئولیت سو استفاده کرد.
او انواع و اقسام داروهای اعتیاد آور را به پسران و دختران جوان تجویز میکرد و آنها را معتاد میکرد. مدتی بعد حتی پای او به مهمانیها باز شود و با فروش این داروها پول خوبی به جیب میزد. چند وقتی به همین منوال گذشت تا زمانی که فردی زیر آب او را زد. ماموران قضایی پس از بازجویی متوجه جرائم او شدند و آقای آنتولیک سرانجام در سال ۲۰۱۰ بازداشت شد.
او به ۱۵۶ سال حبس محکوم شد که البته توانست آن را به چانه زنی فراوان به ۱۰ سال حبس تبدیل کند.
۳. تشخیص اشتباهی سرطان در ۵۵۰ بیمار
سرطان بیماری خطرناک و درمان آن بسیار هزینهبر است. دکتر فرید فاتا این را به خوبی میدانست. او به ۵۵۰ بیمار خود گفت که سرطان دارند، در حالی که بسیاری از آنها هیچ مشکلی نداشتند. او برای درمان سرطان و شیمی درمانی از بیماران خود مبالغ هنگفتی را دریافت میکرد.
در نهایت او مجرم شناخته شد. دکتر فاتا با جعل بیماری سرطان، ۱۷.۶ میلیون دلار از شرکتهای بیمه و مراکز درمانی دریافت کرده بود. در حکم صادر شده برای وی ۴۵ سال حبس آمده که باید حداقل ۳۴ سال آن را در زندان سپری کند.
۴. پزشک یا قاتل زنجیرهایِ حرفهای!
دکتر جوزف مایکل سوانگو از نظر علمی، شخصیتی کاملا قابل احترام است. او دانشجوی ممتازی دوران تحصیلیِ خود بود که از بورسهای عالی نیز استفاده کرده بود. او اما یک قاتل زنجیرهای حرفهای هم بود.
در دوران انترنیِ وی در دانشکده پزشکیِ دانشگاه اوهایو، پرستاران متوجه مورد عجیبی شدند: بیماران سالم به ناگهان از دنیا میرفتند. حتی یکی از پرستاران سر بزنگاه مچ او را گرفت. آقای سوانگو در حال تزریق به یکی از بیماران بود و آن بیمار مدتی بعد به شدت مریض شد. کارکنان بیمارستان این مسئله را به مدیریت اطلاع دادند، اما آنها گفتند که آن پرستار احتمالا پارانویایی بوده است.
در سال 1985، دکتر سوانگو به دلیل ضرب و شتم با همکارانش بر سر خوراندن سم به آنها به پنج سال حبس محکوم شد. اما این اتفاق پایانی بر جرائم او نبود. او با هویتی جدید به بیمارستانی دیگر رفت. یک بار دیگر، بیماران بر اثر دلایلی نامشخص جان دادند.
پلیس FBI بار دیگر به وی مظنون شد، اما او این بار از ایالات متحده فرار کرد. دکتر سوانگو به بیمارستانی در زیمباوه رفت و همان اتفاقات مرموز دوباره رخ داد. او آنجا هم دستگیر شد، که این بار به نامیبیا فرار کرد.
پای دکتر سوانگو به خاورمیانه هم باز شد. او تلاش کرد در بیمارستانی در عربستان سعودی کار کند که پلیس عربستان وی را دستگیر و به ایالات متحده تحویل داد. در نهایت نیز، سه حب ابد برای او بریده شد. دکتر سوانگو حالا در زندانی در کلرادو است.
5. تجاوز پزشک زنان به بیمارانش
دکتر چارلز موما به سبب شغلی که داشت، باید حواسش را بیشتر جمع میکرد. او چندین بار از موقعیت شغلی خود سو استفاده کرد که تجاوز سرآمد جرائم او است. دکتر موما البته چندین عمل غیرضروری را به برخی از بیماران خود توصیه میکرد تا از این طریق بتواند مقاصد شوم خود را عملی کند.
انواع و اقسام فسادهای اخلاقی در پرونده دکتر موما دیده میشود. او حتی بیماران خود را تهدید میکرد که اگر با وی همکاری نکنند، نسخههای مورد نیاز آنها را نخواهد نوشت. یکی از بیماران شجاع دکتر موما فساد او را به پلیس گزارش داد، اما پلیس به خاطر اعتیاد آن زن نتوانست حرفش را باور کند. زمانی که یک بیمار دیگر همان موارد را به پلیس گزارش داد، آنها پرونده دکتر موما را جدیتر پیگیر کردند. در نهایت تعداد بیماران به ۱۰۰ نفر رسید و دکتر چارلز نیز به ۲۰ سال حبس محکوم شد.
۶.زن ۴۶ سالهی باردار و پزشکی که باور نمیکرد!
دوران یائسگی زنان پس از ۴۰ سالگی شروع میشود، اما این مسئله بدان معنا نیست که همه زنان توانایی باردار شدن خود را پس از چهل سالگی از دست میدهند. زنی ۴۶ ساله به نام آنیتا آرورا به پزشک خود مراجعه کرد و گفت: «پنج ماه از آخرین عادت ماهانهام میگذرد. در ناحیه شکم درد فراوانی دارم و وزنم نیز اضافه شده است.» پزشک او در اوج خباثت گفت این موارد تاثیر دوران یائسگی است.
او قبلا دو فرزند را به دنیا آورده بود، بنابراین به خوبی معنای بچه دار شدن را میفهمید. او چندین بار به پزشکش اطلاع داد که شاید باردار شده است، اما پزشک با قطعیت تمام این موضوع را رد میکرد. حتی یک بار به دلیل اصرار وی، پزشک از او آزمایش فراصوت گرفت. اما این بار هم آن پزشک تصمیم گرفت تا بچهی داخل رحم او را نادیده بگیرد.
در دوران بارداری، او مجبور به استفاده از ایبوپروفن و رژیم غذایی کم چرب شد: هر دو مورد برای کودک و مادر خطرناک است.
بارداری او سرانجام در هفت ماهگی تشخیص داده شد و نوزاد او در هفت ماهگی به دنیا آمد. اگر این کار صورت نمیگرفت، جنین به طور حتم میمرد.
7. پزشکی که به بیمارانش گرسنگی میداد
لیندا برفیلد هازارد هیچ گاه به دانشکده پزشکی نرفت، اما به دلیل مشکلات قوانین پزشکی واشنگتن در دهه نخست قرن بیست، موفق شد گواهینامه پزشکی دریافت کند. شعار او این بود: «گرسنگی کشیدن تمام بیماریها را دوا میکند.»
رژیم غذایی او گوجه فرنگی و سوپ مارچوبه بود که باید در دراز مدت استفاده میشد. او معتقد بود که گرسنگی کشیدن درازمدت میتواند تمام سموم را از بدن خارج کند. اما متاسفانه چند تن از بیمارانش در حین مراقبت وی از روی گرسنگیِ شدید جان دادند.
او اما در مراجع قضایی حاضر نشد و کلینیکی دیگر را تاسیس کرد که 40 بیمار دیگر در آن جان دادند. برخی از بیماران بالغ او هنگام جان دادن تنها 27 کیلوگرم وزن داشتند. خانم هازارد حتی از بیمارانش دزدی هم میکرد.
در سال ۱۹۱۱ میلادی، او سرانجام دستگیر شد و حکم اعدام برای او صادر شد. خانم هازارد در آن زمان با ادعای فراوان گفت: «آنها چشم دیدن یک پزشک خانم موفق را ندارند... من حتی زیر چوبه دار هم جان نخواهم داد، چرا که ماهیچههای گردنم خیلی قوی است.»
البته کار او هیچگاه به اعدام نرسید. مدتی بعد حکمی آمد که قتلهای او غیر عمد تشخیص داده شده بود. در آن حکم، خانم هازارد به ۲۰ سال حبس محکوم شده بود که آن هم پس از دو سال حبس بخشیده شد. این بار مرکزی دیگر را با نام «مدرسه سلامتی» تاسیس کرد. خانم هازارد حتی تمام کالبدشکافیها را خودش انجام میداد تا از پیگرد قانونی در امان بماند. آن مرکز در نهایت در سال ۱۹۳۵ با خاک یکسان شد.
سه سال پس از آن ماجرا، خود خانم هازارد به بیماری مبتلا شد که برای درمان آن سعی کرد روش درمانی خودش یعنی «گرسنگی درمانی» را امتحان کند. خانم هازارد بر اثر همین روش درمان جان داد.
۸. پزشک زنان و مشروبات الکلی
«کریستوفر دریسکیل» را میتوان بدترین پزشک جهان نامید! او جراح زنان و زایمان بود و در نیومکزیکو زندگی میکرد. آقای دریسکیل همیشه مشروبات الکلی در مطبش نگه میداشت. او با حالتی کاملا مست نسخه مینوشت و حتی با بیماران خود رابطه جنسی برقرار میکرد.
او حتی قرار بیماران خود را به سادگی لغو میکرد. برای نمونه، یکی از بیماران باردارش به زایمان فوری نیاز داشت، اما آقای دریسکیل به دلیل عیاشی به کمک بیمار خود نرفت.
ارسال نظر