طنز؛ آقا فرهاد و سوپری اش
سعيد هوشيار در روزنامه قانون نوشت:
محله ما هم یک سوپرمارکت مخصوص به خود دارد و یک فروشنده به نام آقافرهاد! در مدت یک سالی که از آن خرید میکنم به ویژگیهای جالبی از آن پی بردم که نیاز دانستم حتما بازگو کنم.
اول اینکه در هر زمانی وارد این سوپر مارکت شوید آقافرهاد به شما میگوید که «اوه اوه ببین کی اومده!»، نوع گفتن این جمله شکلیاست که گاهی تصور میکنید که پشت سرتان دریادار شمخانی ایستاده و این تعجب بهخاطر حضور ایشان است، نه شما! مهم نیست که ۱۰ دقیقه قبلش آنجا بودهاید یا نه، در هر شرایطی این جمله را خواهد گفت.
دوم اینکه این سوپر مارکت تقریبا همه جایگزینها را گردآوری کرده و در مغازهاش می فروشد. به غیر از نوشابه خانواده کوکا که آن هم گاهی با «تورج کولا» جایگزین میشود، باقی اجناسش همگی جایگزین اجناس دیگری هستند. مثلا اگر شما از بد روزگار هوس سس هزارجزیره بهروز را کنید قطعا با سس کچاپ تورج خارج خواهید شد. روند کار هم به این صورت است که ابتدا این سوال را میپرسید که «سس هزار جزیره بهروز داری؟» و آقا فرهاد در جواب می گوید که «بابا تو هم همیشه یک چیزی میخوای که آدم نداره...»، و شما در دفاع از خود خواهید گفت «دیگه سس هزارجزیره چیه شما نداشته باشی؟» و او در جمله کلیدی و نهایی که همه معادلههايتان را به هم خواهد ریخت میگوید «تو میگی هزار جزیره، این تورج مدتیه بهروز و گرفته، واسه من که فرق نمیکنه چی بفروشم، بهروز واسه ما جنس میاره، تورج هم میاره، بیا این عروسکی تورج بخور ببین چیه، یعنی شاهکاره...» و شما قطعا میگویید «چه ربطی داره واسه سالاد میخوام، سس قرمز که بهدرد نمیخوره..» و او با این جمله شما را ضربه فنی می کند «خخخخخخخ چی میگی سعید جون، دیوانه شدی، بهت میگم عروسکی تورج چند کارس دیگه، ازون بهتره، هر کی خورده تعریف کرده.» و شما در نهایت مجبور به خرید سس عروسکی تورج به جای سس هزار جزیره بهروز میشوید.
سوم اینکه تاریخ انقضا عددی نمایشی برای تشویش اذهان عمومیاست. مثلا تخم مرغ میخرید و رویش به بزرگی فونت ۱۶ نوشته که تاریخ انقضا "۱/۲/۱۳۸۶" و شما طبیعتا با تعجب خواهید گفت که «اینکه ۸ سال از تاریخ انقضاش گذشته...» و آقافرهاد با خونسردی پاسخ می دهد «اون اشتباه چاپیه عشقم، واسه من فرقی نداره که میتونم به شرکت پس بدمش، ولی میدونم اینطوری نیست...»، همین جمله "واسه من فرقی نداره" تا به حال نزدیک ۱ میلیون تومان را در پاچه ما جا کرده است.
چهارم اینکه تغییرات قیمت در قاموس آقا فرهاد کاملا حل شده و طبیعیاست. مثلا محال ممکن است که روزی به گرانی قیمت جنسی مثل ماست اعتراض کنید و او نگوید که «دیروز دیروز بود و امروز امروز... به جون سپندم گرون شده...»
پنجم اینکه یادم میآید روز اولی که به سوپرمارکتش رفتم گفت که دلیوری دارند، ولی الان که یک سال از آن زمان میگذرد یکبار هم نشده که جنسی را به در خانه بیاورد، هر بار که زنگ میزنم میگوید که «به جون سپند تنهام! داداش امروز نیومده!»، طبق تحقیقاتی که من کردم اساسا قرار نیست داداش بیاید چون این آقا فرهاد اصلا داداش ندارد! ولی هربار ما را با همین می پیچاند.
خلاصه اینکه این آقا فرهاد ماجراها دارد، هرجور که حساب میکنم رفتار و کردار و سوپرمارکتش خیلی خیلی شبیه ایران خودمان است و او نیز یک سیاستمدار خبره که نزدیک به یک سال است که من را مشتری خود نگاه داشته و نگذاشته که با تمام بی مهریهایش به سوپری دیگری بروم.
محله ما هم یک سوپرمارکت مخصوص به خود دارد و یک فروشنده به نام آقافرهاد! در مدت یک سالی که از آن خرید میکنم به ویژگیهای جالبی از آن پی بردم که نیاز دانستم حتما بازگو کنم.
اول اینکه در هر زمانی وارد این سوپر مارکت شوید آقافرهاد به شما میگوید که «اوه اوه ببین کی اومده!»، نوع گفتن این جمله شکلیاست که گاهی تصور میکنید که پشت سرتان دریادار شمخانی ایستاده و این تعجب بهخاطر حضور ایشان است، نه شما! مهم نیست که ۱۰ دقیقه قبلش آنجا بودهاید یا نه، در هر شرایطی این جمله را خواهد گفت.
دوم اینکه این سوپر مارکت تقریبا همه جایگزینها را گردآوری کرده و در مغازهاش می فروشد. به غیر از نوشابه خانواده کوکا که آن هم گاهی با «تورج کولا» جایگزین میشود، باقی اجناسش همگی جایگزین اجناس دیگری هستند. مثلا اگر شما از بد روزگار هوس سس هزارجزیره بهروز را کنید قطعا با سس کچاپ تورج خارج خواهید شد. روند کار هم به این صورت است که ابتدا این سوال را میپرسید که «سس هزار جزیره بهروز داری؟» و آقا فرهاد در جواب می گوید که «بابا تو هم همیشه یک چیزی میخوای که آدم نداره...»، و شما در دفاع از خود خواهید گفت «دیگه سس هزارجزیره چیه شما نداشته باشی؟» و او در جمله کلیدی و نهایی که همه معادلههايتان را به هم خواهد ریخت میگوید «تو میگی هزار جزیره، این تورج مدتیه بهروز و گرفته، واسه من که فرق نمیکنه چی بفروشم، بهروز واسه ما جنس میاره، تورج هم میاره، بیا این عروسکی تورج بخور ببین چیه، یعنی شاهکاره...» و شما قطعا میگویید «چه ربطی داره واسه سالاد میخوام، سس قرمز که بهدرد نمیخوره..» و او با این جمله شما را ضربه فنی می کند «خخخخخخخ چی میگی سعید جون، دیوانه شدی، بهت میگم عروسکی تورج چند کارس دیگه، ازون بهتره، هر کی خورده تعریف کرده.» و شما در نهایت مجبور به خرید سس عروسکی تورج به جای سس هزار جزیره بهروز میشوید.
سوم اینکه تاریخ انقضا عددی نمایشی برای تشویش اذهان عمومیاست. مثلا تخم مرغ میخرید و رویش به بزرگی فونت ۱۶ نوشته که تاریخ انقضا "۱/۲/۱۳۸۶" و شما طبیعتا با تعجب خواهید گفت که «اینکه ۸ سال از تاریخ انقضاش گذشته...» و آقافرهاد با خونسردی پاسخ می دهد «اون اشتباه چاپیه عشقم، واسه من فرقی نداره که میتونم به شرکت پس بدمش، ولی میدونم اینطوری نیست...»، همین جمله "واسه من فرقی نداره" تا به حال نزدیک ۱ میلیون تومان را در پاچه ما جا کرده است.
چهارم اینکه تغییرات قیمت در قاموس آقا فرهاد کاملا حل شده و طبیعیاست. مثلا محال ممکن است که روزی به گرانی قیمت جنسی مثل ماست اعتراض کنید و او نگوید که «دیروز دیروز بود و امروز امروز... به جون سپندم گرون شده...»
پنجم اینکه یادم میآید روز اولی که به سوپرمارکتش رفتم گفت که دلیوری دارند، ولی الان که یک سال از آن زمان میگذرد یکبار هم نشده که جنسی را به در خانه بیاورد، هر بار که زنگ میزنم میگوید که «به جون سپند تنهام! داداش امروز نیومده!»، طبق تحقیقاتی که من کردم اساسا قرار نیست داداش بیاید چون این آقا فرهاد اصلا داداش ندارد! ولی هربار ما را با همین می پیچاند.
خلاصه اینکه این آقا فرهاد ماجراها دارد، هرجور که حساب میکنم رفتار و کردار و سوپرمارکتش خیلی خیلی شبیه ایران خودمان است و او نیز یک سیاستمدار خبره که نزدیک به یک سال است که من را مشتری خود نگاه داشته و نگذاشته که با تمام بی مهریهایش به سوپری دیگری بروم.
پ
نظر کاربران
جالب بود.