ماجرای ازدواج زشت ترین مرد با زیباترین زن
موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت.
دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید :
- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: «همسر تو گوژپشت خواهد بود»
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:
«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن»فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.
نظر کاربران
این نشان می دهد که دخترها چقدر از روی احساس تصمیم می گیرند و نقطه ضعفشان همین جاست و بعضی مواقع نقطه قوتشان ، برای همین است که زود گول می خورند. اصلا زن هست و احساسش و دیگر هیچ....
پاسخ ها
به نظرت هزاران هزار مردی که به راحتی تحت تاثیر زیبایی یه زن قرار میگیرن و به خونوادشون پشت میکنن،احساساتی نیستی؟
مردهایی که هر روز میبینم توی خیابون سر یه مسئله کوچیک (مثلا تو رانندگی) به راحتی با بقیه درگیر میشن،اینا آدمای منطقی هستند یا احساساتی؟
اونا احمقن
پدر سوخته چقد زرنگ بوده
راست میگن مردا عقلشون به چشمشون هست زنا عقلشون به گوششون
پاسخ ها
اینی که نوشتی جمله پایانی این داستان بود!
:))
آخی با چه درایت خوبی گولش زده! :)
واقعا این طرف دست محمد قوزی را از پشت بسته،،،،و این دروغ چه لسانی،چه نوشتاری خیلی قشنگ نبود،،،مثل فرشته ها،،،مگر نمیگویید زیبایی سیرت ولی چرا زیبا رویان فرشته اند،،،،