طنز؛ مصاحبه پخش نشده با آلودگی هوا
مجریِ دانا و خفن: نمی‌دانم ما با آلودگی هوا مشکل داریم یا او با ما مشکل دارد. مسئله همین است. واقعاً تقصیر ما است یا آلودگی؟ در همین راستا و در همین پیرامون به شکلی ناگهانی تماس تلفنی خواهیم داشت با آلودگی هوای عزیز یا آلودگی عزیز هوا
روزبه وصالی در روزنامه قانون نوشت:
مجریِ دانا و خفن: نمی‌دانم ما با آلودگی هوا مشکل داریم یا او با ما مشکل دارد. مسئله همین است. واقعاً تقصیر ما است یا آلودگی؟ در همین راستا و در همین پیرامون به شکلی ناگهانی تماس تلفنی خواهیم داشت با آلودگی هوای عزیز یا آلودگی عزیز هوا
+ مجری: الو!
-آلودگی هوا: الو بله؟
+ خوبید شما؟
- بد نیستیم به لطف شما. در خدمتیم.
+ میخواستم ببینم شما برنامه‌تون کلاً چیه. هستید نیستید؟ سفری استراحتی چیزی نمی‌خواید؟
- چرا اتفاقاً برنامه داریم، با بچه‌ها می‌چینیم یه دو هفته‌ای کلید ویلا از یکی گرفتیم بریم شمال.
+ بچه‌ها که گفتین کیا هستن؟ چون فکر میکنم خیلی از مخاطبان دوست دارن بدونن شما با کیا پریده و کیا با شما می‌پرن.
- بچه‌ها هم، منم و آلاینده‌های صنعتی و بیمارستانیِ مایع و جامد و گاز، تا اینجا هفت نفر، دیگه، بزرگِ موش‌های تهرون، که یه جورایی بزرگ ما هم هست، گربه است ولی خب اولین بار اون موشا رو آورده اینورا و خودشم هواشونو داره، دیگه... آلودگی‌های صوتی هم هستن میان واسه گرم کردن مجلس و بابک زنجانی.
+ چی؟! این آخری واسه چی میاد؟
- چه می‌دونم. بابکو بچه‌ها دعوت کردن. یه مدت همه جا با گنده‌ها می‌تابید گفتن اومد دیگه.
+ رابطه‌تون چطور بود باهاش میدونین که اکنون در بند هستند...
- نه! خداوکیلی؟ بی‌خبر تنهایی میره صفا، نامرررد!
+ صفا کدومه؟ در...بند...! یعنی مسجون، زندانی هستند الان. یک ساله.
- اِ پس گرفتنش بالاخره، همه‌اش بهش می‌گفتم می‌گیرنت آخر.
+ چرا مگه چیکار کرده بود؟ چیزی می‌دونید؟
- ها... هیچی هیچی. سوال دیگه‌ای نیست...
+ روابط‌تون با ایشون چطور بود؟
- ما هیچ بدی‌ای ازش ندیدیم هرگز، خیلی هم باحال بود، هر سری میومد یه بشکه گازوییل سوپر و نفت خام میاورد با زیتون و چیپس، میرفتیم باغ. یا سری آخر نفت تقطیر شده آورد، خیار رنده کردیم، یه نفت-خیاری شد با کشمش و کرفس کوهی روش ریختیم جاتون خالی. همیشه هم میگفت من پشتتون هستم، هواتونو دارم. این آخریا یه کارخونه آماده وارد کرد لامصب، روزی سه میلیون کیلومتر مکعب آلاینده‌های فوق سمی نگران کننده. فکر کن!
+ شما الان خوشحالید خیلی، نه؟ از زندگی راضی هستید؟ تا اینجا به ایده‌آل‌هاتون رسیدین؟
- هرگز رویاها و ایده‌آل‌هام رو اینقدر حقیر و ناچیز نیافته بودم، در برابر چیزایی که اکنون بهشون رسیدم. من در لحظه حال زندگی میکنم و اکنونِ من همان است که هرگز نمی‌پنداشتم به این زیبایی باشد.
+ پیغامی برای بابک زنجانی ندارید؟
- فقط هرجا هست موفق باشه رفیقمون.
+ بله اگه بند مناسب بیافتند میتونن در زمینه های علمی، ادبی، فرهنگی، هنری موفق باشن.
مجریِ دانا و خفن: نمی‌دانم ما با آلودگی هوا مشکل داریم یا او با ما مشکل دارد. مسئله همین است. واقعاً تقصیر ما است یا آلودگی؟ در همین راستا و در همین پیرامون به شکلی ناگهانی تماس تلفنی خواهیم داشت با آلودگی هوای عزیز یا آلودگی عزیز هوا
+ مجری: الو!
-آلودگی هوا: الو بله؟
+ خوبید شما؟
- بد نیستیم به لطف شما. در خدمتیم.
+ میخواستم ببینم شما برنامه‌تون کلاً چیه. هستید نیستید؟ سفری استراحتی چیزی نمی‌خواید؟
- چرا اتفاقاً برنامه داریم، با بچه‌ها می‌چینیم یه دو هفته‌ای کلید ویلا از یکی گرفتیم بریم شمال.
+ بچه‌ها که گفتین کیا هستن؟ چون فکر میکنم خیلی از مخاطبان دوست دارن بدونن شما با کیا پریده و کیا با شما می‌پرن.
- بچه‌ها هم، منم و آلاینده‌های صنعتی و بیمارستانیِ مایع و جامد و گاز، تا اینجا هفت نفر، دیگه، بزرگِ موش‌های تهرون، که یه جورایی بزرگ ما هم هست، گربه است ولی خب اولین بار اون موشا رو آورده اینورا و خودشم هواشونو داره، دیگه... آلودگی‌های صوتی هم هستن میان واسه گرم کردن مجلس و بابک زنجانی.
+ چی؟! این آخری واسه چی میاد؟
- چه می‌دونم. بابکو بچه‌ها دعوت کردن. یه مدت همه جا با گنده‌ها می‌تابید گفتن اومد دیگه.
+ رابطه‌تون چطور بود باهاش میدونین که اکنون در بند هستند...
- نه! خداوکیلی؟ بی‌خبر تنهایی میره صفا، نامرررد!
+ صفا کدومه؟ در...بند...! یعنی مسجون، زندانی هستند الان. یک ساله.
- اِ پس گرفتنش بالاخره، همه‌اش بهش می‌گفتم می‌گیرنت آخر.
+ چرا مگه چیکار کرده بود؟ چیزی می‌دونید؟
- ها... هیچی هیچی. سوال دیگه‌ای نیست...
+ روابط‌تون با ایشون چطور بود؟
- ما هیچ بدی‌ای ازش ندیدیم هرگز، خیلی هم باحال بود، هر سری میومد یه بشکه گازوییل سوپر و نفت خام میاورد با زیتون و چیپس، میرفتیم باغ. یا سری آخر نفت تقطیر شده آورد، خیار رنده کردیم، یه نفت-خیاری شد با کشمش و کرفس کوهی روش ریختیم جاتون خالی. همیشه هم میگفت من پشتتون هستم، هواتونو دارم. این آخریا یه کارخونه آماده وارد کرد لامصب، روزی سه میلیون کیلومتر مکعب آلاینده‌های فوق سمی نگران کننده. فکر کن!
+ شما الان خوشحالید خیلی، نه؟ از زندگی راضی هستید؟ تا اینجا به ایده‌آل‌هاتون رسیدین؟
- هرگز رویاها و ایده‌آل‌هام رو اینقدر حقیر و ناچیز نیافته بودم، در برابر چیزایی که اکنون بهشون رسیدم. من در لحظه حال زندگی میکنم و اکنونِ من همان است که هرگز نمی‌پنداشتم به این زیبایی باشد.
+ پیغامی برای بابک زنجانی ندارید؟
- فقط هرجا هست موفق باشه رفیقمون.
+ بله اگه بند مناسب بیافتند میتونن در زمینه های علمی، ادبی، فرهنگی، هنری موفق باشن.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر